این حق تو نیست که چنین زیبا باشی
و
من
چون
زائری رانده شده از یک معبد شگفت
با
گناهان کبیره از دور تماشایت کنم
همه
عطرهای خوب جهان با تو
هر
آنچه بوی باروت و بوی خون با من
همه
آبی های دست نخورده آسمان با تو
هرآنچه
نفرین چرک زمین درمن
بگو
به کدامین نام بخوانمت
تا
این ضجه های کور مکرر را
در
اعماق من اجابت کنی؟
"فرنگیس شنتیا"
از کتاب: تو به روایت دهان دوخته من / 97
نام شعر: دریغ
فرنگیس شنتیا