روزهای اول اردی بهشت است
و تقویم ِدل
گره خورده به غروب های بهار
به دلشوره های مزمن من
به چارفصل رنگ بازی چشم های تو
به بادهایی که چمدان چمدان خاطره جابجا می کنند
به چادر خیال انگیز آبشار طلایی ها
بر سر بوسه های دزدکی معصوم
روزهای اول اردی بهشت است
و انگار از هوا شعر می ریزد
نفس کم می آورم
دلم گرفته برایت
نگذارحوصله ی تاک به مست شدن انگورها برسد
بال به بال درناها گره بزن
از مسیر بارگرفتن شکوفه های سیب
از گذرشاتوت های وسوسه
راه بکش به سمت چکاوک بیقرار دل من
زود ِ زود بیا
روزهای اول اردی بهشت است ..
"بتول مبشری"
واااای که این دستمایه ی زیبا...با این شروع دلپذیرش ..چقققققدر میتونست زیباتر باشه. دلم یه شاعر باذوقتر می خواست که این رنگهای زیبا رو تو این شعر دلپذیرتر نقاشی میکرد.
خوب بود ولی. بازم دستشون درست
مرسی که هستی و خوب میخونی دوست جان
زیبا بود.................