افق تا افق فاصله وُ
جایت
که حتی یک لحظه هم خالی نیست
چشم دوخته ام
به انتظار آن اتفاق تماشایی وُ
تاب می آورم.
خدا را چه دیدی
شاید هم آمدی وُ
گره کور این دوست داشتنِ ناتمام را
با دستهای تمامت باز کردی.
"ماندانا پیرزاده"
(بهار 95)
(برگرفته از صفحه فیسبوک شاعر)
از تمام خاطرات ابر سپید ؛
تنها پرنده ای به یادش ماند ؛
که مثل گلوله ای از قلبش گذشت ؛
و دردش ؛ همه عمر؛ عاشقش کرد_عاشق که باشی؛ منتظری!
واین چقدر خوب است..
"چیستایثربی"
شما در انتخاب اشعار




بهترین هستید