می خواهم از تو بنویسم
با نامت تکیه گاهی بسازم
برای پرچین های شکسته
برای درخت گیلاس یخ زده
از لبانت
که هلال ماه را شکل می دهند
از مژگانت
که به فریب، سیاه به نظر می رسند
می خواهم انگشتانم را
در میان گیسوانت برقصانم
برآمدگی گلویت را لمس نمایم
همان جایی که با نجوایی بی صدا
دل از لبانت فرمان نمی برد
می خواهم نامت را بیامیزم
با ستارگان
با خون
تا درونت باشم
نه در کنارت
می خواهم ناپدید شوم
همچون قطره ای باران
که در دریای شب گمشده است.
"هالینا پوشویاتوسکا"
مترجم: کامیار محسنین
سلام..ممنونم نظر لطفتونه..فک کنم واسه شما اینطوریه وگرنه بقیه میتونن بخونن[لبخند]
با نامت تکیه گاهی بسازم
برای پرچین های شکسته