تو درخت تنومندی هستی
که شاخههایت
در هر بهار
چلچلهها را به مهمانی فرا میخواند
بیادعا و بیمنت
و من بی تو
ریشهی خشکی هستم که
تمام خاک سرزمین مان را
از شمال تا جنوب
در جستوجوی قطرهای آب میپیماید
بگو بیتو چه کنم
مهربانم ...
"شهره روحبانی"
بینهایت زیبا و دلنشین


زنده باشند و سرفراز بانو روحبانی و ممنون از شما نیما خان بابت اینهمه دقتی که در انتخاب اشعار زیبا با لطافت طبع خود دارید
برقرار باشید
صد سال که تنها باشی
جز در خیال یک درخت
هیچ جایِ آرزوهایِ سبز جا نمی گیری
((نیکی فیروزکوهی))
سلام جناب نیما چند بار شعر گذاشتم فرمودین ارتباط برقزار نکردم نمیدونم اصلا شیوه ی غزل رو میپسندین یا ن ولی باز هم ناامید نمیشم امیدوارم باش ارتباط برقرار کنین و در وبتون قرا بدین...ممنون
http://uupload.ir/files/pup_screenshot_2016-04-27-14-44-06-1.png
«خرقـــه»
دیده بر خرقه مینداز ڪه بد مے بینی/نیست در خرقه به جز رنگ و ریا آیینے
دین و دنیا و دل و دانش و دریاے فراق/دادمت تا بِدَهیَم ز نگاهت دینے
تو مگر چشم به خرسندے شاهان رانی/ورنه ڪِے با منِ دلسوخته خوش بنشینی؟
روز و شب دست درآرم ڪه بَرَم باز آیی/زلف افشان ڪنے و سستیِ مستان بینے
جز توام نیست مگر اشڪِ روان،لیڪ تویی/ڪه هر دم از باغِ گلـے بهتر از این مے چینے
زاهد و مسجد و تسبیح و لبے پرخنده/من و میخانه و جام و قدح و غمگینے
پادشاهے و قبول اے همه ات ناز ،ولی/چه شود گر دو سه شب پیشِ گدا بنشینی؟
به هویدا مڪن آشوب ڪه افسرده دل است/اهلِ دل را مڪن آزرده ڪه بد مے بینے
«محمدرضا یعقوبے سورڪی/هویدا»
عاااالی