مثل رودخانه ای که در دریا نیست می شود، در الوهیت نیست شو. خودت را از هستی جدا نپندار، به آن بپیوند. بیشتر و بیشتر در آن فرو برو. ما همچنان بر جدا بودن پافشاری می کنیم و این، تنها عمل غیر دینی ماست. تنها عمل دینی، پافشاری بر یکی بودن است و تو باید آن را به تلاشی آگاهانه تبدیل کنی. آن گاه که بر طلوع خورشید می نگری با آن یکی شو. یک مشاهده گر صرف باقی نمان. بگذار مشاهده گر و مشاهده شونده با هم یکی شوند. آرام آرام مهارت این کار را فراخواهی گرفت. آن گاه وقتی در سایه درختی نشسته ای، می توانی احساس ژرف یکی بودن با خدا را تجربه کنی. این تجربه کوچک می تواند در نهایت تو را به احساس یکی بودن با کل رهنمون کند و تو را به معرفت خدا برساند.
"اوشو"
برگرفته از وبلاگ آقای مهدیار دلکش
http://www.mdelkash.blogfa.com
درود بر نیمای دانا
من از سایتت بهره ها میبرم
سپاس بزرگ مرد عاشق
شرمنده می فرمایید دوست من
برقرار باشید
ای روزگاااار
یکبار تجربه کردن این حس برای تمام عمر کافیه... چه حسی بود شبی پای سینه ی ستبر بیستون ..زیر نم بارش بهاری... کنار آتش کوچکی که دانه های باران ، شعله هایش را به رقص آورده بودند. چه حسسسی
جوانی کجایی که یاااادش بخیرررررر