اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
□
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن ــ
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا، حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
"احمد شاملو"
دی ماه ۱۳۴۱
از مجموعه: آیدا در آینه
من عااااااااشق این شعرم . . .
سپاس برای حسن انتخابتون
جستن ، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن
م. مرادی عزیز
از لطف شما ممنونم. این نشون دهنده آگاهی عمیق شما نیز هست.
خوشحالم که وبلاگ باز شد و باز هم شاهد انتخاب های زیبای نیماجان و خواننده های خوش فکرش هستم
ل.م جان.... آگاهیت نسبت به شعرهای شاملوی عزیز،ستودنیه
موافقم 100% . خوش فکر، با معلومات و ستودنی
خوشحالم که دوباره هستیدو میتونم از انتخاباتون لذت ببرم
ممنونم بخاطر کوچه باغ فوق العادتون
بخاطر حس خوبتون
سلاااااام نیما جان
welcome back
حالا
دانستی که...این ویرانه
زندانی چندان عظیم است
که روح
از شرم ناتوانی...
در اشک پنهان می شود؟!!
خب...خیلی خیلی مبارکه
خداروشکر که پیگیری هاتون به نتیجه رسید.
خوشحالن خیلی...