به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب
"سیاوش کسرایی"
-------------------------------------------------------------
+ دانلود تصنیف زیبای این شعر با صدای استاد شجریان
درود به همگی
چه کار خوبی انجام دادهاید. واقعا آفرین!!!
نکته جالب و عجیب در این نوع گفتگوها، حذف تاریخ است به این معنی که من امروز چیزی مینویسم، و کسی دوسال بعد میخواند و پاسخ میدهد، و من میتوانم چهار سال بعد نوشته خودم و آن پاسخ را ببینم.
فقط کاش در جاهای خاصی متمرکز تر بود.
همین صفحه را امروز من به شکل تصادفی پیدا کردم.
موفق و شاد باشید
به دلیل حسادت عاشق به عکس مهتاب در آب که نوشیدن آب از جام توسط معشوق مانند بوسه بر عکس مهتاب میباشد.
به نظر( رشک مهتاب) درست است
دوست عزیز مکِش دریا صحیح است..
از به خون کِشاندن دریا را پرهیز کن..اینجا به خون کِشاندن دریا مورد نظر شاعر بوده..و کُشتن دریا بی معناست
استاد مکِش دریا درست است یا مکُش ؟ به نظر حقیر چون در ادامه "به خون پروا کن "آمده ،'مکُش ' می تواند صحیح باشد .باتشکر
تولدتون مبارک
ممنونم بهار عزیز
اره منم به همین خاطر فکر میکن مکه باید همینطور باشه بعد از اینکه اونطوری شد
دوست عزیز. سلام
تصادفی این را دیم. البته خیلی دیرتر ازنگارش شما.
فایلی برای من رسیده که همین شعر را با همان آهنگ خود زنده یاد کسرایی اجرا کرده و خیلی زیباست ( ازنظر تاریخی ).
تشکر از شما
و یک اصلاح مهم (( مکش دریابه خون، پروا کن ای دوست))
صحیح است. و این تبدیل (( به )) به (( ز )) خیلی چیزها را تغییر می دهد با اضافه کردن یک ویرگول.
موفق باشید.
اصلاح شد.
درود بر شما
شبم تاره مث چادر سیاهت
تبم نم داره سرده عین آهت
حسودی میکنم امشب به مهتاب
که دامن میکشهبر روی ماهت...
سلام.بابت اهنگ ممنون.استاد شجریان مثل همیشه نفسه.زنده باشن انشاله
با درود و سپاس از سایت بسیار دلنشین شما،
آنچه زیر پست "به من گفتی که دل دریا کن ای دوست" آورده شده، در واقع، سه دوبیتی است از سرودههای زندهیاد سیاوش کسرایی که در مجموعه اشعار ایشان هم به چاپ رسیده و با کمی تغییر - به صورتی که شما در اینجا آوردهاید- در دههی پنجاه خورشیدی با آهنگ حسن یوسفزمانی و آوای گرم شجریان با همکاری گروه فرهنگ و هنر به سرپرستی فرامرز پایور اجرا و به گوش همگان رسید.
پینوشت:
1- "دلم دریا شد و دادم به دستت" در واقع بوده "دلم دریا شد اینک در کنارت"؛
2- در پاسخ خانم زهرا، شعر را به سیاوش کسرایی "منصوب" دانستهاید، حال آنکه "منسوب" به نظر میرسد.
منتپذیر،
سیامک کسروی
درود بر شما آقا سیامک
و ممنون برای حسن توجهی که دارید.
اصلاح شد.
از فریدون مشیری هست این شعر
تمام منابع در اینترنت، این شعر را به سیاوش کسرایی منسوب کرده اند.
این هم یکی از منابع معتبر (سایت ویکی پدیا):
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D9%86_(%D8%A2%D9%84%D8%A8%D9%88%D9%85_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C)
سپاس بابت انتخاب های فوق العادتون