چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ، تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس.
"فدریکو
گارسیا لورکا"
لذت بردم
تشکر
عالی بود...
سلام و سپاس
زنان
آنجا میایستند و لب موجشکن دردِدل میکنند
صداهاشان پرندهها را به پرواز وامیدارد، برگها را میریزد
زنانی از روزگاران ناشناخته.
زمانی هست که جهان به سکون میرسد.
روزهایی که گلها را در دفترچهای میفشردیم با هم،
تا خشک شوند:
زنان چنین چیزیاند.
که میداند کجا و کی،
به ناگاه
درمییابیم که همگان
صدایی را میزیستیم که آنان
با ما به جا نهاده بودند.
( ایلهان برک )