از دست های تو
کارهای خارق العاده ای بر می آید
همانجا که هستی، بمان
اجازه بده شعرها از من برایت بنویسند
اجازه بده برایت بخوانم،
تا چه اندازه از بَدوِ دوست داشتنت
پیراهنِ فصل ها
زیباتر شده است.
کنارِ لبانت، کناره میگیرم
وَ تمامِ حرفهای دلم را
از دهانات میشنوم
در فاصلهی پیشانیِ تو
تا سایهات
جنگلِ سبزیست
که پرندههای من
آنجا آرام میگیرند.
" سید محمد مرکبیان
"
برگرفته از وبلاگ "ناز و نیاز"
وااااااای خدا چه قدر ناز و لطیف بود...
خیلی باهاش عشق کردم!
ما را فقط به خاطر هم آفریده اند
آن سان که خواجه حافظ و شاخه نبات را
" علیرضا بدیع "