هر
چه موهایت بلندتر
عمر من
بلندتر است
گیسوان آشفته
روی شانه هایت
تابلویی از
سیاه قلم و مرکب چینی و پرهای چلچله هاست
که به آن
دعاهایی از اسماء الهی می بندم
می دانی چرا
در نوازش و پرستش موهایت جاودانه می شوم ؟
چون قصه ی
عشق ما از اولین تا آخرین سطر
درآن نقش
بسته است
موهایت دفتر
خاطرات ماست
پس نگذار کسی
آن را بدزدد.
"نزار
قبانی"
مداد به دست میگیرم...
صفحه سفید کاغذ...
میخواهم از تو نقاشی بکشم...
چشم چشم دو ابرو
تا همین جا کافیست...
می نشینم سیر نگاهت میکنم
چی بگم دیگه.واقعا دستت درد نکنه.حرف نداشت
عالی نیما جان. ممنون از انتخاب زیبات.
قول دادهام
هنگامِ شنیدنِ نامت بیخیال باشم
از این قول درگُذر
چرا که با شنیدنِ نامت
صبرِ ایوب را کم دارم
برای فریاد نزدن !
"نزار قبانی"