چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست
بازوانت تکیه گاهم بود و نیست
دل به درگاه تو روی آورده بود
عشق تو پشت و پناهم بود و نیست
خاک پایت سرمه ی چشمان من
چشم تو سوی نگاهم بود و نیست
کوچه گرد شام غم بود این دلم
روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست
برق چشمانت شرر می زد به دل
شمع شب های سیاهم بود و نیست
لا ابالی بودم و مسحور عشق
مستی ام تنها گناهم بود و نیست
باز گرد ای ماه پنهان در خسوف
سایه ای دیده به راهم بود و نیست
از: زهره طغیانی
زیبا بود....
-----------------------------
تماشای آسمان
چشمان هیچکس را آبی نخواهد کرد
لیلا کردبچه