شراب من
سیاره من
نام تو، تمام من.
ماتیلده رودخانه ای است
جاری از سرزمین قلبم
و زورق ها
چه با شکوه در می نوردند
مرا در بی کرانگی نام شکوهمند تو
ماتیلده!
ماتیلده
نامی غنوده بر تاکی برهنه
آمیخته با بوی خوش عشق.
هجومم کن!
با لب های داغت هجومم کن!
مرا بپرس
همه مرا از من
تمام آنچه را دوست می داری
تنها بگذار
چونان زورقی از میان نامت عبور کنم.
بگذار در تو بخوابم
بگذار در تو بمیرم
در نام تو، ماتلیده من!
"پابلو نرودا"
آخرین روز دنیا یعنی دقیقا روزی که دیگر ترا نخواهم دید
رفاقت با تو
رفاقت با بادبادکی کاغذیست!
رفاقت با باد دریا و سرگیجه...
با تو هرگز حس نکرده ام،
با چیزی ثابت مواجه ام!
از ابری به ابر دیگر غلتیده ام،
چون کودکی نقاشی شده بر سقف کلیسا!
(نزار قبانی )
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من.
باشد؟
( عباس معروفی )