از پا تا سرت
سراسرت
نوری و نیرویی
وجود مقدست را در بر گرفته است
جنس تو ، جنس نان
نانی که آتش او را می پرستد
عشقم خاکستری زیر خاک بود
من با تو گر گرفتم
عشق من
عزیزم
پیشانی ات، پاهایت و دهانت
نانی است مقدس که زنده ام می دارد
آتش به تو درس خون داد
از آرد تقدس را فرا بگیر
و از نان بوی خوش را
از: پابلو نرودا
-------------------------------------------------------
پ.ن: نرودا و اشعارش را بسیار دوست دارم. اشعارش از درون جوشیده... از قلبی که به معنای واقعی کلمه عاشق است. عاشقانههایش برای "ماتیلده" به راستی که زیبا و ستودنیست.
شاید گزافه نباشد اگر پابلو نرودا را پر خواننده ترین شاعر معاصر جهان بدانیم. کمتر کسی در عرصه شعر معاصر جهان می شود یافت که مانند نرودا محبوب باشد. آنچنانکه گابریل گارسیا مارکز میگوید:
"پابلو نرودا بزرگترین شاعر قرن بیستم است."
سلام
وقت شما بخیر
خواستم از مطالبی که گذاشتید تشکر کنم
شاد وسلامت باشید
عاشقانه هایم را
فقط برای تو می نویسم
فقط تو باید بخوانی
نمیخواهم برای دیگران،
پندار انگاری در واژه هایم داشته باشم
قداستش به انفرادی بودنش است
پس ...
بی صدا بخوان
....
قطــــــــار می رود ….
تـــــو می روی …
تمــــــــــام ایستگاه می رود …………
و من چقــــــدر ساده ام که سالهای سال ....
در انتظار تو ...
کنار این قطـــار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!!
(قیصر امین پور)
ایــن بــار هــم کــه
تــاول پــاهــایــم خشــک شــود،
دوبــاره عاشقــت میشــوم!
دوبــاره راه مــی افتــم!
دوبــاره
گــم مــیشــوم . . .