می خواهم خواب اقاقیاها را بمیرم
خیال گونه
در نسیمی کوتاه
که به تردید می گذرد
خواب اقاقیاها را بمیرم.
می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم.
در باغچه های تابستان
خیس و گرم
به نخستین ساعات عصر
نفس اطلسی ها را پرواز گیرم.
حتا اگر
زنبقِ کبود کارد
بر سینه ام گل دهد-
می خواهم خواب اقاقیاها را بمیرم
در آخرین فرصت گل،
و عبور سنگین اطلسی ها باشم
بر تالار ارسی
به ساعت هفت عصر.
"احمد شاملو"
آذر 51
از دفتر: ابراهیم در آتش
کتاب: گزینه اشعار/احمد شاملو ، انتشارات مروارید ، چاپ دهم 1388
------------------------------------------
عکس: گل اقاقیا - تهران، پارک چیتگر، 9 اردیبهشت 1391
پ.ن: دیشب برای دوچرخه سواری رفته بودم پارک محل. یکی دو هفته ای میشد که به این پارک سر نزده بودم. قسمتهایی از پارک پر شده بود از رایحه خوش اقاقیها. نیم ساعتی رو روی یک نیمکت نشستم ... و ترانه های ماندگار شهیار قنبری ...
اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد شعر زیبای شاملو بود. تقدیم به شما خوبان.
اگر ازادی یکبار دیگر دست دهد
خیال را از ان بیرون خواهم کرد
ازادی میداند خیال دشمن ماست
اگر ازادی یکبار دیگر دست دهد
به شاعر خواهم گفت
خیال دشمن فرداست
اگر ازادی یکبار دیگر دست دهد
به نظامی خواهم گفت به طبل ها بکوبد
خیال دشمن سرزمین است
اگد ازادی یکبار دیگر دست دهد
در گوشه ی هواخوری زندان
برای زندانیان خواهم گفت
فقط به اندازه ی خیال ازادید
خیال تنها راه زنده ماندن است.
"استاد مسعود کیمیایی"
تا لمس اطلسی فرصتی نیست
یک دم از نگاهت گرفته ام
و تا انتهای راه بمبست می دوم
بوی تو در کوچه پیچیده
و من دلخوشم به عطر جاودانه ات...
خـیـره بـر کـره ی کـوچـک
دوبـاره حـسـاب کـرد
جـایـی برای جـنـگـل بـی انـتـهـا نـبـود
جـایـی برای دریـایـی کـه هـرچـه مـی روی
بـه پـایـانـش نـمـی رسـی
چـشـم هـای تـو را آفـریـد .
"
گـروس عبدالملکیان "
یـــک وقـــت اشتبـــاهـــی مـــرا از خـــاطــــرت پـــاک نکنــی ؟!
هــر وقـــت پـــاک کــن دستـــت بـــود
بـگــــو
از روی کاغـــــذت بـــــروم کنـــار ...!
"عباس معروفی"
فـاصـلـه سـاقـه تـا شـکـوفـه ،
فـاصـلـه خـیـال تـو ،
بـا مـن ،
فـریـادی اسـت ،
کـه بـا مـرگ خـامـوش مـی شـود /.
"کـیـکـاووس یـاکـیـده "