من هیچ کس را
آن سوی دیوارها نداشته باشم شاید
اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به
اندازه ی تلفنی از زندان
خوشحالم نمی
کند
و مردی که
اعتراف کند
گاهی
به جای آزادی
به من می
اندیشد .
"رویا شاه حسین زاده"
از کتاب: صدای زنگ در آمد
ابرهایی که
توی این عکساند
تا حالا باید
جایی باریده باشند
بی گمان گلهای زیادی را رویانده اند
و بی گمان
یکی از آن گل ها را کسی برای معشوقه اش برده
فکر می کنم
معشوقه باید لبخندی زده باشد از شادی
بی آنکه
بداند
ما در این
عکس
چقدر غمگین بوده ایم!
"رویا شاه حسین زاده"
از کتاب: صدای زنگ در آمد
برگرفته از وبلاگ:
من زخمهای بی
نظیری به تن دارم اما
تو مهربان ترینشان
بودی
عمیق ترینشان
عزیزترین شان
بعد از تو
آدم ها
تنها خراش های
کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ
کدامشان
به پای تو
نرسیدند
به قلبم
نرسیدند
بعد از تو
آدم ها
تنها خراش های
کوچکی بودند
که تو را از
یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر
زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار
عزیزتر از
پیش
هر بار عمیق
تر .
"رویا شاه حسین زاده"
از کتاب: قرمز همیشه انار نیست / نشر هنر رسانه اردیبهشت / 1388
و کتاب: صدای زنگ در آمد / نشر نیماژ / چاپ اول 1395
گاهی
یک پیراهن چهارخانهی مردانه هم حتی
میتواند
خانهی آدم باشد
که دلتنگیهایت را در جیبش بریزی
و دگمههایش را
برای همیشه
ببندی.
"رویا شاه حسین زاده"
از کتاب: صدای زنگ در آمد / نشر نیماژ / چاپ اول 1395
----------------------------------------------------------------
درباره شاعر:
رویا شاه حسین زاده متولد 18 دی 1356، ارومیه
شاه حسین زاده مدرک کارشناسی ادبیات دارد و در ارومیه تحصیل کرده است. او دبیر است و در نقاشی، تصویرگری، ویراستاری و نویسندگی تبحر دارد.
نخستین مجموعه شعر وی "قرمز همیشه انار نیست" توسط نشر "هنر رسانه اردیبهشت" در سال 1388 به چاپ رسیده است.
آدرس وبلاگ شاعر: