آدم زندگی هیچ کس نیستی
من فقط عاشقی بلدم
چیزی هم در بساط نداشته باشم
قلبم پر است
عاشقی تقصیر من نیست
تقدیر است که
قرعه به نام تو افتاده
حالا میخواهی آدم این عاشقی باش
میخواهی نباش
من که گفتم فقط عاشقی بلدم
اما پا به پایم خواستی بیایی
زودتر بجنب
این قلب که بایستد
عشق تو
معجزه نخواهد کرد.
"گیلدا ایازی"
شاید
تقدیر روی پیشانیم
نوشته باشد
"همیشه فاصله ای هست"..
ولی تو فقط گاهی برایم بخند
آنوقت تقدیرم را میبوسم
و کنار میگذارم..
تو که میخندی
خدا تازه میفهمد
اگر تنها عشق
اعجاز رسولانش بود
دنیای جهنمی
بهشت موعود میشد...
عشق همیشه
معجزه ای تازه دارد...
تو فقط گاهی برایم بخند
"گیلدا ایازی"
میگویند
قرار است همین روزها
دنیا تمام شود
همین دنیایی که تا بیدار میشوی
خون از سر و کولت بالا میرود
دیگر حتی
به خبرهایش هم گوش نمیدهم
مبادا گوشهایم خونی شود
این روزها فقط فکر میکنم
چند بار دیگر فرصت هست
بگویم دوستت دارم
و چند بار دیگر میتوانی مرا ببوسی
شاید خدا لحظه ای دستهای خونی اش
را فراموش کرد ...
شاید دنیای دیگری از عشق آفرید
گیلدا ایازی
درود بر تو نیما جان با این انتخاب های زیبا