حریصانه ، عطر تنت را مینوشم و
صورتت
را در دست میگیرم
همانطور
که در آغوش میکشم
جان
شیفته را
آنقدر
به هم نزدیکیم
که
نگاهمان ما را میسوزاند
با
اینحال زمزمه میکنی :
ای
غایب از نظرم
هرقدر
بخواهی مست لذتت میکنم
کلماتت
درد غربت دارند و راز
انگار
در سیارهی دیگری تبعیدم
بانو
کدام
دریا قلب توست؟
کیستی؟
باز
آرزوهایت را به آواز بخوان
لحظههای
گوش سپردن به تو
غنچههای
درشت ابدیتند
که
گل میشوند.
"لوسیان بلاگا"
ترجمه: نفسیه نواب پور
سلام
آنقدر به هم نزدیکیم
که نگاهمان ما را میسوزاند
**********خیلی زیبا بود