چشم هایم را که بستم
عطر بهشت مرا برد به ...
جایی که گناه متولد نمی شد!
پر از بوسه و نگاه های عاشقانه
جایی که هرم یک نفس تنم را تب دار می کرد
لبالب از ستاره، رنگین کمان و باران!
جایی که باید گم شد به امید پیدا نشدن
خنکای نسیم که پلکهایم را بوسید
و چشم هایم را باز کرد
دیدم بهشت تویی
که در آغوشم گرفته ای بخوابم!
رو به نماز شکر ایستادم
قنوتم که عطر تنت را به خدا پیشکش کرد
کسی با صدای تو آرام در گوشم گفت:
خوب خوابیدی عشق من؟!
"حامد نیازى"
(نامه های سوخته)
زیبا
جایی که ...
سلام دوست داشتم با هم تبادل کنیم اگه موافق باشید ممنون میشم
بی نظیر بود
احساس توی تک تک جملات موج میزنه و پر از ابهامات معنایی بود
تشکر فراوان
مثل همیشه عالی..................