تو را کنار چه بگذارم
که یکدستی چشماندازت
به هم نخورد؟
در آشپزخانه، کتاب شعری
در کتابخانه، گلدان گل
در گلخانه، سنتور هزار زخم
و در شرابخانه ، سجادهی آفتاب رو
با این همه زیباترین قاب تو
بستری است
که میان دفترها و گلدانها و
سنتورها و سجادهها
برایت میگسترم
می توانی هر منظره را زیبا کنی
اما هشدار!
که قطره خونی در چمنزار
سرختر از قطره خونی بر مخمل سرخ است.
"حسین منزوی"
برگرفته از وبلاگ:
http://hosseinmonzavi.blogfa.com
مردی که از عشق نمی گفت،بلکه خود عشق بود. شاید عشق خود او بود. جز عشق نخواست که بشنود و بدین سان تا جهان باقیست با عشق در تلاقیست.
موفق و موید باشید.
کنار پنجره تو را می بوسم
ماه به تماشایت سماجت می کند
آسمانش می رود
*پرویز صادقی*