مرد میخواهد
نابینا
خط بریل
بداند
فصل به فصل
تنم را
بخواند
بازیهای
ادبیام را کشف کند
دستش را
بگیرم
بازو به بازو
دنیا را
برایش تعریف کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتیهای
جهان را
برای او
از قلم
بیندازم.
"سارا محمدی اردهالی"
برگرفته از وبلاگ: My Solitude
------
درباره شاعر:
سارا محمدی اردهالی (زاده دی ۱۳۵۴ در تهران) شاعر، کارشناس پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی است. او یکی از بنیانگذاران وبگاه آینه است و بعضی شعرهایش را در وبلاگ خود، پاگرد منتشر میکند.
آثار منتشر شده:
روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود - آهنگ دیگر - ۱۳۸۷
برای سنگها - نشر چشمه - ۱۳۹۰
بیگانه میخندد - انتشارات مروارید - ۱۳۹۲
(برگرفته از ویکی پدیا)
وبلاگ شاعر:
http://pagard.ayene.com/
گناه نکرده تعزیر میشوم!
حال آنکه تو
با هزار شیشه شراب در چشمانت
آزادانه در شهر قدم می زنی...
یعنی با بعضی از پستاتون میرم تا اوج .
مثله این پست .
زیبا بود..
باور کنی یا نه
این یک خیالبافی شاعرانه نیست
هر باد مشتی از عطر توست
که پاشیده می شود به صورتم...
بارانی هم که می بارد...
چیزی نیست...
من روی سرد بودن عطرت
با خدا شرط بسته بودم...
بهناز باغساز
خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار
حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار
انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن
اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار
با تار و پود این شب باید غزل ببافم
وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار
دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست
بار ترانه ها را از دوش عشق بردار
بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم
دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار
وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد
پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار
شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود
کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار
از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس
از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار
فصل به فصل
تنم را بخواند