شده نبودن تو.
@
همه چیز را مثل موهات
به باد بسپار
دلت را به من.
یادت نرود
مال منی!
این رنگهای
نو به نو
این جنگهای
ویرانگر
این سنگهای
مرگ و زندگی
همه
حواس آدم را
پرت میکنند
از اسب.
میترسم
نگاهت
حواس مرا پرت
کند
میترسم
یادم برود
مال منی
در آغوشت
بگویم
کی میآیی؟
بپرسی
کجا؟
و من بگویم
با اسب.
"عباس معروفی - پونه ایرانی"
از کتاب: نامه های عاشقانه
نفرمائید استااااااد
این تکرار ، زیبایی شعر و حسن سلیقه شما رو میرسونه
من همیشه اشعار شما رو از صفحه اول مرور میکنم
این یعنی شعر زیبا تکراریشم لذت بخشه
وای خیلی قشنگ بود
انتظار
امروز خودم را
آراسته ام
گفتی که ظهر می آیی
و من یادم رفت بپرسم
به افق تو یا من ؟
و تو یادت رفت بگویی
فردا یا روزی دیگر ؟
چه فرقی می کند ؟
خودم را آراسته ام
عطر زده و منتظر
با لباسی که خودت تنم کرده ای
عباس معروفی
نه نیما جان شما نه پیر شدی و نه آلزایمر گرفتی تکراری بودن شعر تقصیر شما نیست بخاطر زیبایی شعرهای عباس معروفی ست
سلام صبح شما بخیر
شعرزیباییست اما تکراری!!
این شعر رو قبلاً هم تووبلاگتون نوشتین.
ولی اینقدر قشنگه که خوندن دوباره اش هم لذت بخشه
ممنون
واقعا!؟
ای بابا این چندمین باره که توو این ماه شعر تکراری میذارم.
نشانه بالااااااا رفتن سنه سمانه خانم :)
یا شایدم ...