هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساست می کنم
و احساس می
کنم تو هم همین احساس را داری
دوری ، فاصله
و فضا بین ماست
و تو این را
نشان دادی و ثابت کردی
نزدیک ، دور
، هر جایی که هستی
و من باور می
کنم قلب می تواند برای این بتپد
یک بار دیگر
در را باز کن
و دوباره در
قلب من باش
و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد
ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم
و این عشق می
تواند برای همیشه باشد
و تا زمانی
که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
عشق زمانی
بود که من تو را دوست داشتم
دوران صداقت
، و من تو را داشتم
در زندگی من
، ما همیشه خواهیم تپید
نزدیک ، دور
، هرجایی که هستی
من باور دارم
که قلب هایمان خواهد تپید
یک بار دیگر
در را باز کن
و تو در قلب
من هستی
و من از ته قلب خوشحال خواهم شد
تو اینجا هستی ، و من هیچ ترسی ندارم
می دانم قلبم برای این خواهد تپید
ما برای
همیشه باهم خواهیم بود
تو در قلب من
در پناه خواهی بود
و قلب من
برای تو خواهد تپید
و خواهد تپید
"مارگوت بیکل"
پس از سفر های بسیار
و عبور از فراز و فرود
امواج این دریای طوفان خیز
بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم
بادبان برچینم ، پارو وانهم ، سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت در آیم
و در کنارت پهلو بگیرم
آغوشت را بازیابم
- استواری امن زمین را -
زیر پای خویش
"مارگوت بیکل"
در هرکجای دنیا که باشی دور دور این طپش ها ما را بهم نزدیک میکند