من در قلبم
مثل جعبه ای که از پری درش بسته نمی شود
تمام جاهایی که بوده ام
تمام بندرهایی که به آنها رسیده ام
تمام منظره هایی که از پنجره ها و
دریچه ها
یا در پستوها در رویا دیده ام را جا داده ام
همه چیز، به اندازه ی همه چیز
و این بسیار کمتر است از آرزوهایم.
از": فرناندو پسوآ"
(ترجمه: نفیسه نواب پور)
----------------------------------------------
دفتر عشق:
یـــــکی زیــر،
یـــکی رو!
دسـتـهـایـمـان;
زیــبــاتــریــن بـــافـــتــنی دنـــیـــا...
اگر میدانستم راهزن راهم تویی
زودتر از اینها سر به راهت میگذاشتم
...
سلام و خیلی ممنونم از نظر لطف شما
و مرسی از نوشته های خوندنیتون خیلی زیباست
موفق باشین
نه من این حماقت که ایمان بهش میچسبوننو نمیگم...
اره همون گمراهی در پی این حماقت میاد...
اره...زیاد دود این ادما به چشم من رفته...
خوابیده تمام زندگی در تن تو
احساس شده پناهِ پیراهن تو
این عشق که از گناه من غوطه ور است
محکوم شده به مرگ در دامن تو
lavaf
اما من از وقتی شکست هی حسادت میکنم....
ولی دیگه به چیزی هم نمیتونم ایمان داشته باشم احتمالا...
:)
دوست داشتم این شعرو...
ممنون نیما جان:)
می نویسم از عشق
می نویسم از درد
می نویسم از تمام لحظه های سرد سرد
از نشستن در کنار یک نفر
یک نفر نه ، یک خیال بی ثمر ...