کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

شبیه همۀ قرارهای شکسته ات

شبیه همۀ قرارهای شکسته ات؛

شکسته ام

و روزی یک پاکت درد می کشم!

آنقدر

که تیتر اول حرف هایم

بوی دود می دهد...

هرشب

رو به پنجره

پنجره ای که رو به دریاست

خود کشی می کنم!

همیشه همه چیز

همانطور نمی شود

که همه می خواهند!

 

"امیر ارسلان کاویانی"

 

دلنوشته: همه چیز از دست رفت برای یک "هیچ" طولانی...

 

برگرفته از وبلاگ: چای تلخ

http://chaayetalkh.blogfa.com/

با من حرف بزن 2

پریشانم

پنجره ها را باز گذاشته ام

و باد

اندوه را از هر سرزمینی

به خانه ام می آورد!

عشق

زخم های مرا خوب می کند اما

دردهای جهان را نه...

 

"مهسا چراغعلی"

 

از کتاب: جنگل گریان / بخشی از شعر بلند 13

پنجره

شعری جدید از محسن حسینخانی:

 

می خواستم

از پنجره ی تو

به دنیا نگاه کنم

پرده ای که کنار زدم اما

 آغاز غمگین ترین نمایش جهان بود

و سکوت

 ماندگارترین دیالوگش...

 

روز اول

هر کدام یک حلقه داشتیم

با هر حرفی که نمی زدیم

حلقه ای به حلقه ها  اضافه می شد

و نمایش غمگین تر.

ما سکوت کردیم

و صدای زنجیرها که پایمان بستیم

موسیقی پایانی این نمایش شد.

 

"محسن حسینخانی"


قطره ای بر گونه ی تو

از ماه
لکه ای بر پنجره مانده است
از تمام آب های جهان
قطره ای بر گونه ی تو
و مرزها آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کردند
که خون خشک شده
دیگر نام یک رنگ است

از فیل ها 
گردنبندی بر گردن هایمان
و از نهنگ
شامی مفصل بر میز
فردا صبح
انسان به کوچه می آید
و درختان از ترس
پشت گنجشک ها پنهان می شوند.

 

"گروس عبدالملکیان"

پنجره ی خوابت را باز بگذار

پنجره ی خوابت را باز بگذار عشق من!

امشب هم می آیم.

پیرهن نارنجی تنت کن 

چکمه قهوه ای بپوش

موهات را بریز دور شانه ات 

و راه بیفت

امشب می خواهم در بارسلونا قدم بزنیم 

یا در فلورانس

شاید بخواهی کنار برج ایفل 

یا شهری دیگر

هر جا تو خواستی 
هر جا که شد 
با سرنوشت نمی توان در افتاد 
پنجره ی خوابت را باز بگذار... 


"عباس معروفی"

دوستت دارم

دوستت دارم
و پنهان کردنِ آسمان
پشتِ میله‌های پنجره آسان نیست...

 

"لیلا کردبچه"