آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بیبرگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامهاش شولای عریانیست
ور جز اینش جامهای باید،
بافته بس شعله ی زر تارِ پودش باد
گو بروید، یا نروید،
هرچه در هرجا که خواهد، یا نمیخواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمیتابد،
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید،
باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خاک می گوید
باغ بیبرگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها، پاییز.
"مهدی اخوان ثالث"
---------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- بعد از چند روز غیبت، سلااااام... پاییز بر همه شما خوبان مباااااارک.
2- اشعار اخوان ثالث را زیاد نمیپسندم بخاطر اینکه غالبا غم و ناامیدی در اشعارش موج میزند!! مگر معدود اشعار که غم دارد اما زیباست. مثل همین شعر "باغ بی برگی".
3- شعر "باغ بی برگی" یا "شعر پاییز" معروفترین شعر اخوان ثالث است که شاید به عبارتی بتوان این شعر را یکی از معروفترین و محبوبترین اشعار پاییزی معاصر نام برد!
4- فصل گشت و گذارهای پاییزی از راه رسیده... لذت راه رفتن در کوچه باغها... تماشای رنگین کمان رنگهای زرد و سرخ و طلایی و گوش سپردن به خش خش برگهای زیر پا... پاییز را دریابیم.
5- عکس ضمیمه: گیلان، دیلمان، درفک کوه، آبان 1391
دانلود عکس در سایز واقعی 500k - 1200x900