اگر زمان و مکان در اختیار من بود
ده سال قبل از طوفان نوح عاشقت می شدم
و تو می توانستی تا قیامت برایم ناز کنی
و من کم می آوردم و تسلیم می شدم.
یکصد سال به ستایش چشمانت می گذشت
و سی هزار سال سر به ستایش تنت
و تازه در پایان عمر به دلت راه می یافتم
هیچ چیز نگو
که می خواهم تمام نا نوشته هایم را یکجا در جانت بریزم بدون کم و کاست ...
"آندره مارول"
ترجمه: احمد شاملو-----------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
آرام آرام میبوسمت
آنــــقدر که طرح لبهایم روی تمام تنت جــــا بمانـــد
بگـــذار آغوش تــــو تــنهــــا قلمروی من بــــــاشــــد.
"ناشناس"