از تمام نداشتهها
میتوانی به من فکر کنی
چگونه دستم را میگیری؟
چگونه آغوشت را برویم میگشایی؟
چگونه سرت را به سینهام میفشاری؟
مرا دوستتر بدار...
انگار که همین حالا از دستت خواهم رفت...
"آبا عابدین"
داشتی میرفتی
که باران گرفت
باید بودی، می دیدی
باران
چقدر به رفتنت می آمد..!
"آبا عابدین"