کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

صبر پرید از دلم - مولانا

صبر پرید از دلم

عقل گریخت از سرم


تا به کجا کشد

مرا مستی بی‌امان تو


"مولانا"


آن شب که دهی نور - مولانا

آن شب که دهی نور چو مه تا به سحرگاه

من در پی ماه تو چو سیاره دوانم

 

وان روز که سر برزنی از شرق چو خورشید

ماننده خورشید سراسر همه جانم.

 

"مولانا"

ای در دل من نشسته بگشاده دری - مولانا

ای در دل من نشسته بگشاده دری

جز تو دگری نجویم و کو دگری

 

با هرکه ز دل داد زدم دفعی گفت

تو دفع مده که نیست از تو گذری

 

"مولانا"

من مست و تو دیوانه - مولوی

من مست و تو دیوانه

ما را که برد خانه


صد بار تو را گفتم

کم خور دو سه پیمانه


"مولانا"


خوش می‌روی در کوی ما - مولوی

خوش می‌روی در کوی ما

خوش می‌خرامی سوی ما

خوش می‌جهی در جوی ما

ای جوی و ای جویای ما

 

"مولانا"

صنما شاه جهانی - مولانا

صنما

شاه جهانی

ز تو

من شاد جهانم ...


"مولانا"


برگرفته از کانال: باران دل

@baran_e_del



متن کامل شعر در ادامه مطلب

   

ادامه مطلب ...

بر ما رقم خطا پرستی همه هست - مولانا

بر ما رقم خطا پرستی همه هست
بدنامی و عشق و شور و مستی همه هست

ای دوست چو از میانه مقصود توئی
جای گله نیست چون تو هستی همه هست.

"مولانا"

رباعی / دیوان شمس


هشتم مهرماه، "روز بزرگداشت مولوی" گرامی باد.

همه را بیازمودم - مولانا

همه را بیازمودم
ز تو خوشترم نیامد

چو فروشدم به دریا
چو تو گوهرم نیامد

"مولانا"


دیدن روی تو هم از بامداد - مولانا

دیدن روی تو هم از بامداد

درد مرا بین که چه آرام داد


"مولانا"


متن کامل شعر در ادامه مطلب

  ادامه مطلب ...

باز رسیدیم ز میخانه مست - مولانا

باز رسیدیم ز میخانه مست

باز رهیدیم ز بالا و پست

 

جمله مستان خوش و رقصان شدند

دست زنید ای صنمان دست دست

 

ماهی و دریا همه مستی کنند

چونک سر زلف تو افتاده شست.

...

 

"مولانا"


از باد مرا بوی تو آمد امروز- مولانا

از باد مرا بوی تو آمد امروز

شکرانهٔ آن به باد دادم دل را

 

"مولانا"


از باد مرا بوی تو آمد امروز - مولوی

ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن - مولانا

ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن

ای زلف شب مثالش در نیم شب سحر کن

 

چنگی که زد دل و جان در عشق بانوا کن

نی‌های بی‌زبان را زان شهد پرشکر کن.

 

"مولانا"


آن کس که تو را دارد - مولانا

آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد

وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد

 

از رنگ بلور تو شیرین شده جور تو

هر چند که جور تو بس تند قدم دارد


"مولانا"


آن کس که تو را دارد - مولانا

------------------------------------------


متن کامل شعر:


آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد

وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد

 

از رنگ بلور تو شیرین شده جور تو

هر چند که جور تو بس تند قدم دارد

 

ای نازش حور از تو وی تابش نور از تو

ای آنک دو صد چون مه شاگرد و حشم دارد

 

ور خود حشمش نبود خورشید بود تنها

آخر حشم حسنش صد طبل و علم دارد

 

بس عاشق آشفته آسوده و خوش خفته

در سایه آن زلفی کو حلقه و خم دارد

 

گفتم به نگار من کز جور مرا مشکن

گفتا به صدف مانی کو در به شکم دارد

 

تا نشکنی ای شیدا آن در نشود پیدا

آن در بت من باشد یا شکل بتم دارد

 

شمس الحق تبریزی بر لوح چو پیدا شد

والله که بسی منت بر لوح و قلم دارد.

 

"مولانا"

 

برگرفته از کانال: باران دل

baran_e_del@

تو مرا جان و جهانی - مولانا

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

 

ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم

چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را.

 

"مولانا"

-----------------------------------------

 

 متن کامل شعر در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

دانی که به دیدار تو چونم تشنه - مولانا

دانی که به دیدار تو چونم تشنه
هر لحظه که بینمت فزونم تشنه


من تشنة آن دو چشم مخمور توام
عالم همه زین سبب به خونم تشنه

 

"مولوی"

------------------------------------------------------------

 

پی نوشت: این شعر در سایت گنجور بدین صورت آمده است:

 

وه وه که به دیدار تو چونم تشنه

چندانکه ببینمت فزونی تشنه

من بندهٔ آن دو لعل سیراب توام

عالم همه زانست به خونم تشنه.

 

استاد شجریان در تصنیف "نازار دلی" این شعر را بدین صورت (دانی که به دیدار تو چونم تشنه ...) اجرا کرده است. سابقه دارد که خوانندگان ترانه را برای بهتر شدن در دستگاه تغییر می دهند و شاید این نیز از همان موارد باشد. استاد شجریان این رباعی مولوی را با یک رباعی دیگر از ابوسعید ابوالخیر ترکیب و اجرا کرده است:

 

نازار دلی را که تو جانش باشی *

معشوقه پیدا و نهانش باشی

زان می ترسم که از دل آزردن تو

دل خون شود و تو در میانش باشی

*

دانی که به دیدار تو چونم تشنه
هر لحظه که بینمت فزونم تشنه

من تشنة آن دو چشم مخمور توام
عالم همه زین سبب به خونم تشنه.


*: در سایت گنجور بدین صورت آمده است: مآزار دلی را ...


چه نزدیک است جان تو به جانم - مولانا

چه نزدیک است جان تو به جانم

که هر چیزی که اندیشی بدانم

 

"مولانا"


چه نزدیک است جان تو به جانم

اوست نشسته در نظر - مولانا

اوست نشسته در نظر

من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل

من به کجا سفر برم.

 

"مولانا"


 

متن کامل شعر

سودای تو را بهانه ای بس باشد-مولانا

سودای تو را بهانه ای بس باشد

مستان تو را...

ترانه ای بس باشد!

 

در کشتن ما چه می زنی تیغِ جفا؟

ما را

سر تازیانه ای ...

بس باشد!

 

"مولانا"

 

برگرفته از کانال: باران دل

@baran_e_del

روزها گر رفت

روزها گر رفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

 

"مولانا"


اگر بی‌تو بر افلاکم

اگر بی‌تو بر افلاکم

چو ابر تیره غمناکم

وگر بی‌تو به گلزارم

به زندانم به جان تو

 

"مولانا"