کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

شمعدانی

اینکه شمعدانی را "جانم" صدا می زنم،

دست خودم نیست

همیشه فکر می کنم که گل‌ها را

تو به دنیا آوردی

به گل‌های مریم و نرگس و یاس

یا همین بنفشه و شب بو

نگاه کن

زیبایی شان به تو رفته

تنهایی شان به من.

 

"حمید جدیدی"


دوستت دارم

دوستت دارم

چو بوی تازه ی نان، به وقت افطار

دوستت دارم

چو عطر تند پدربزرگ، به وقت نماز

دوستت دارم

چو یاس های ترمه ی بی بی

چو شب بو های باغچه ی حیاط

چو گلبرگ سرخ میان کتاب

دوستت دارم

و هر بار بجای گفتنش؛

بو می کشم

تمام عطرهای جهان را

که از تن ات

بارها جا گذاشته ای.

 

"حمید جدیدی"

------------------------------------------------------


+ پیراهنت را باز می‏کنی.. و منی دیگر که به تاراج می‏رود... ماری کلر بانکوار

این بار که به دنیا آمدم

شعر و شاعری را بی خیال
این بار که به دنیا آمدم ...
گره ی روسری ات می شوم
من هی ...
و به هر بهانه ای
خودم را وا می کنم از سرت
و تو محکمتر از قبل ...

گره ام میزنی پیش خودت.


"حمید جدیدی"


دست از سرت برنمی‌دارم





من...

دست از سرت برنمی‌دارم

تا وقتی که آرام...

یزاریش

روی شانه ام.

 

"حمید جدیدی"