کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

از تو ممنونم

من اما از تو ممنونم 

همین که هستی و گاهی 

مرا به گریه می اندازی!

همین که هستی و گاهی 

به یادم می آوری 

چقدر تنهایم...!

 

"راضیه بهرامی"

من با توام

من با توام
می خواهم آغشته عطر تو زندگی کنم
این رد عطر توست
که از حیرت بادهای شمالی
شب را به بوی بابونگی برده است
تو کیستی که تاک تشنه
از طعم تو
به تبریک "مِی" آمده است .

"سید علی صالحی"

جان و جهان! دوش کجا بوده‌ا‌ی؟

جان و جهان! دوش کجا بوده‌ا‌ی؟

نی غلطم در دل ما بوده‌ای

 

دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام

ای که تو سلطان وفا بوده‌ای

 

آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام!

 آه که تو دوش که را بوده‌ای!

 

رشک برم کاش قبا بودمی

چون‌که در آغوش قبا بوده‌ای

 

زَهرِه ندارم که بگویم ترا

:«بی من بیچاره کجا بوده‌ای؟»

 

یار سبک روح! به وقت گریز

تیزتر از باد صبا بوده‌ای

 

بی‌تو مرا رنج و بلا بند کرد

باش که تو بندِ بلا بوده‌ای

 

رنگ رخ خوب تو آخِر گُواست

در حرم لطف خدا بوده‌ای!

 

رنگ تو داری، که زِ رَنگ جهان

پاکی، و همرنگ بقا بوده‌ای

 

آینه‌ای! رنگ تو عکس کسی‌ست

تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای.

 

"مولانا"

دیوان شمس / غزلیات

دلتنگت که می شوم

دلتنگت که می شوم
تکه ای از من
شعر می شود
به روی دفترم.

خاطرات مچاله شده ی دیروزهایمان
دست وپا می زنند
و قلمم بی اراده از تو می نویسد.

دلتنگت که می شوم
حس پرواز در وجودم
بال بال می زند
و فقط تو را می خواهم.

دلتنگت که می شوم
چشمانم به وسعت ابر بهار
می گریند.

دلتنگت که می شوم...
و من همیشه دلتنگ توأم.

"سارا قبادی"

عطر نفس تو

من از تمام این دنیا

عشق می‌خواهم وُ مستی شعر،

گل‌های شمعدانی پشت پنجره

و لبخندهای تو

که تکثیر می کند عشق را به بی نهایت.

 

اما نه

من از تمام این دنیا

آسمانی می خواهم آبی

و هوایی که در آن

پر باشد از عطر نفست

همین که باشی

برای من کافی‌ست.

 

"سارا قبادی"

 

از کتاب: بی تو تمام عاشقانه های دنیا بوی مرگ می دهند

ناشر: کتاب کوله پشتی


 

مرزهای تن تو

یا من مغلوب‌ترین فاتح جهانم

یا مرزهای تن تو دست‌ نیافتنی‌ست

دارم عقب‌نشینی می‌کنم

این یعنی

عاشقت شده‌ام

یعنی

از اینجای شعر

دستور

دستور زبانِ توست.

 

"کامران رسول زاده"

رویای تو

رویایت را

در بادکنک ها فوت کن

بگذار آسمانم

رنگ بگیرد.

 

"بهزادعبدی"

از کتاب: زیبایی ات غمگینم میکند

دلبستگی بیهوده

تو از رنج‌های من برایِ فراموش کردنت چیزی نمی‌دانی

هیچ کس نمی‌‌داند

هیچ کس جز خودم و همان خدایی که دیگر دوستم ندارد و دیگر دوستش ندارم.

مثلِ یک پلنگِ وحشی با خودم دست و پنجه نرم می‌کنم

خودم با خودم حرف می‌‌زنم

می گذارم یک دیوانه که خودش را به زور در سرم جا داده نصیحتم کند.

 

شب‌ها،

 این شب‌هایِ تاریکِ طولانیِ بی‌ پدر،

حرف‌های تو،

آخرین حرف‌های تو،

شکلِ یک سگِ هار می‌‌شوند

سگی‌ که وحشی تر از قبل وجودِ نازکِ مرا می‌‌درد

و می‌‌درد

و می‌‌درد...

و من باز هر شب بیشتر دوستت دارم.

 

و صبح که خسته و خون آلود و دلتنگ و کلافه بیدار می‌‌شوم

هنوز آرزو می‌کنم فراموشت کنم.

چنگ می‌‌زنم به ته مانده ی اراده‌ای که دارم

به آخرین قطره‌های غرورم التماس می‌کنم

التماس،

التماس،

التماس...

 

کسی، چیزی، نیرویی، باید مرا از مراجعه

از تکرارِ یک اشتباه باز دارد.

کسی‌ باید مَنع‌م کند از این عشق

از این حس ِ مسموم

از این حقارتِ پی‌ در پی‌ که تو دچارم می‌کنی‌

کسی‌ باید مرا از این وابستگی

از این دلبستگیِ بیهوده یِ شرم آور نجات دهد

آه! بیزارم از خودم

بیزااار

بیزاااار.

 

"نیکى فیروزکوهى"


+ دانلود دکلمه این شعر با صدای خانم "آ.رها"


چشم های تو

چشم هاى سیاه تو

خاورمیانه ى دوم است؛

یک دنیا براى تصرفش

نقشه مى کشند

و من ..

سرباز بى چاره اى که

در مرز پلک هاى تو

جان مى دهم.

 

"پریسا صالحی"

چمدان

چمدانی که از سفر آوردم

کشتی غمگینی بود

که تنها می خواست

کنار تو آرام بگیرد.

 

"بهزاد عبدی"

از کتاب: زیبایی ات غمگینم می کند

 

کانال تلگرام بهزاد عبدی (جدید):

https://telegram.me/behzadabdi65

جاذبه تو

من فکر می‌کنم

جاذبه‌ی تو از خاک نبوده

از آسمان بوده

از سیب نبوده

از دست‌‌هات بوده

از خنده‌هات

موهات

و نگاه برهنه‌ات

که بر تنم می‌ریخت.

 

"عباس معروفی"

اندوه و لبخند

گاهی راحت تر آن است با وجودِ اندوهی که در درونتان موج می زند، لبخند بزنید!

تا اینکه بخواهید به همه عالم علت غمگینی خود را توضیح دهید.

"ژوزه ساراماگو"

از کتاب: همه نام‌ها

چشم تو ...

کاش می دیدم چیست

آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست
آه، وقتی که تو، لبخند نگاهت را می تابانی
بال مژگان بلندت را می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت،
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته، می گردانی
موج موسیقی عشق از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق پر پرم می کند

ای غنچه ی رنگین پر پر


من، در آن لحظه، که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ی ایمان را
در پنجه ی باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه ی مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
پیش از این، سوی نگاهت، نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو، تا عمق وجودم جاری ست.

 

"فریدون مشیری"


گناه!

مارکو: از بوسه من خوشت نیومد؟
ورونیکا: کاش گناه نبود تا کاملا لذت می بردم..
مارکو: ما گناه می کنیم تا خدا بخشنده بمونه ...

"پائولو کوئیلو"

از کتاب: ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

 

برگرفته از وبلاگ: کافی کتاب


دستان من

می آویزم خودم را

به چوب رختی احساست

شاید هوس کردی

یک روز

مرا

به تن کنی

دستان من

گرم‌ترین شال‌گردن است

حلقه کن به دور گردنت

در این روز ها که

عشق در بوران بی تفاوتی

دارد یخ می زند.

 

"نرگس نوروزپور"


+ با سپاس از خانم "اسما" برای پیشنهاد نام این شعر و همینطور سایر دوستان.


ایران...

ایران …

فدای اشک و خنده تو

دل پر و تپنده تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

رهایی رمنده تو

 

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقان بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران …

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و اخر

هزارو یک بهانه نو شد

 

ایران …

به خاک خسته تو سوگند

به بغض خفته دماوند

که شوق زنده ماندن من

به شادی تو خورده پیوند

به شادی تو خورده پیوند

 

ایران …

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقانه بی‌نشانی

که پای درد تو نشستند

که پای درد تو نشستند

 

"افشین یداللهی"

----------------------------------------------

 

+ دانلود آهنگ ایران (تیتراژ ابتدایی سریال معمای شاه) با صدای سالار عقیلی


پ.ن: بسیار زیباست این آهنگ. شعر زیبای افشین یداللهی همراه با تنظیم عالی بابک زرین و صدای خوب سالار عقیلی اثری ماندگار رو خلق کرده.

 

بهانه

دلم بهانه تو را دارد

تو می دانی بهانه چیست؟

بهانه همان است که شب ها

خواب از چشم من می دزدد

بهانه همان است که روزها

میان انبوهی از آدم ها

چشانم را پی تو می گرداند

بهانه همان صبری است

که به لبانم سکوت می دهد

تا گلایه ای نکنم از نبودنت .

 

"ناشناس"


(منسوب به عباس معروفی)

(یا خانم سمیه جعفری)

جنگ

هر بار که با دلم می جنگم

تو برنده می شوی،

جهان

جای خوبی 

برای عاشقانه زیستن نیست

این حرف را اما

با هیچ گلوله ای نمی شود 

در مغز این دل فرو کرد!

می میرد اما

باور نمی کند!

 

"رویا شاه حسین زاده"

چشم های تو

چقدر..،
چقدر جای من
در بین کتاب های تاریخ خالی ست
بس که؛
با چشم های تو جنگیده ام!

"
حمید سلاجقه"


برگرفته از وبلاگ شاعر: مست الست




 

فرق درد و رنج

ادوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟

آنا: چه فرقی میکنه، وقتی دوتاشون بدن؟

ادوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و

حواست پیش یکی دیگه اس، این میشه رنج!

آنا: خب درد چیه اونوقت؟؟

ادوارد: که با این حال باز دوستت دارم!

 

"رابرت کیوساکی"

 از کتاب: اسب های لنونگراف شبیه ما نیستند