بخوان به معراج آغوشت مرا
که سرزمین این کولی
از مرز نفسهای تو آغاز میشود !
"یغما گلرویی"
---------------------------------------------------
دفتر عشق:
من از تمام دنیا
فقط آن دایره مشکی
چشمان تو را می خواهم
وقتی که در شفافیتش
بازتاب عکس خودم را می بینم.
"ناشناس"
---------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ زیبای مهرداد آسمانی به نام "نیلوفر آبی"
از آلبوم آنتیک / سال انتشار: 1995 / ترانه سرا: محمد بارانی
رفتن که بهانه نمی خواهد،
یک چمدان می خواهد از دلخوری هاى تلنبار شده و
گاهى حتى دلخوشی هاى انکار شده ...
رفتن که بهانه نمی خواهد،
وقتى نخواهى بمانى،
با چمدان که هیچ بى چمدان هم می روى !
ماندن...
ماندن اما بهانه مى خواهد،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغ هاى دوست داشتنى،
دوستت دارم هایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین ...
وقتى بخواهى بمانى،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد
خالى اش مى کنى و باز هم می مانى ...
می مانى و وقتى بخواهى بمانى
نم باران را رگبار مى بینى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !
آرى،
آمدن دلیل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام ...
"ناشناس"
------------------------------------------------------------
پی نوشت 26 فروردین 1394:
این شعر قبلا اینجا به نام فروغ ثبت شده بود. یادم نیست که از کدام منبع برداشته بودم. اما با پرسش و تذکر دوستان جستجو که کردم هیچ منبع معتبری برایش نیافتم. برخی از وبلاگها با عنوان "دست نوشته های فروغ" ثبت کرده اند و برخی هم این شعر را به سهراب منسوب دانسته اند! نظر مرا اگر بخواهید این شعر نه برای فروغ است و نه برای سهراب. باز فروغ ممکن است اما چنین نوشته ای و چنین ادبیاتی از سهراب خیلی بعید است. پایدار باشید.
یادم نیست
طلوع اوّلین گل سرخ بود
یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!
که پروانه ها
تو را در من سرودند
یادم نیست
اوّلین شعرم را برای تو
که باران کجا می خواند
و پنجره ها فهمیدند
یادم نیست
کدام شب بو
از خواب عطر تو پرید
که سیب ها دانستند
یادم نیست
با جنون کدامین بید
نیمکت ها را برای تو چیدند
یادم نیست
من تو را کی دیده ام
در ملاقات های شکسته
که من همیشه بوده ام
و تو همیشه نیامدی
یادم نیست
ای عشق ناشناس
کدام گریه تو را
رو به روی من نشاند
که دست هیچ خیالی
جرأت نمی کند
ازگونه های عاشقم
تو را پاک کند
و می اندیشم
از کِی تو را خواسته ام ؟!
و من یادم نیست !
"پرویز صادقی"
برگرفته از وبلاگ شاعر:
http://parvizsadeghi.blogfa.com/post/1261
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ "نگران منی (ریمیکس)" از مرتضی پاشایی (ریمیکس: امین کاوه)
چرا به یاد نمی آورم؟! من آدمی را دوست می داشتم.
ستاره و ارغوان را دوست می داشتم.
شکوفه و سیگار و خیابان را دوست می داشتم.
گردهمائی گمان های کودکانه را دوست می داشتم.
نامه ها ، ترانه ها وغروب های هر پنجشنبه را دوست می داشتم.
آواز و انار و آهو را دوست می داشتم.
من نمی دانم، من همه چی را دوست می داشتم …
چرا به یاد نمی آورم؟! گفتم از کنار پنجره،
از روبروی آن کلاغ که بر آنتن بامی کهنه می لرزد،
از روبروی تماشای ماه، از کنار تفکری تشنه، کنار می آیم.
گفتم کنار می آیم، اما نه با هر کسی،
اما کنار ترا دوست می دارم،
اما دوست داشتن را … دوست می دارم.
چرا به یاد نمی آورم؟ جنبش خاموش خواب های ماه،
توهم دیدار کسی در انتهای جهان،
تعبیر غزلی از حوالی حافظ،
و سؤالی ساده از کودکی یتیم، گویا اواسط زمستان بود،
که من راه خانه ای را گم کردم.
من از شمارش پله ها هنوز می ترسم.
"سیدعلی صالحی"
از مجموعه: عاشق شدن در دیماه، مُردن به وقت شهریور ، شعر
یازده
یاد بگیر جانم!
دوست داشتن
برایِ خاطرِ چشم و ابرو نمی ماند
عشق
به احترامِ اندامِ تراشیده ی هیچکس
رویِ پاهایش نمی ایستد
فراموش نکن
برجسته ترین لباس ها
آخرسر جایش گوشه ی کمد
لا به لایِ یک دنیا
لباس هایِ خانگیِ گشاد
که تو را هم بسترِ رویاهایِ شیرینِ شبانه می کنند
جا خوش می کند
یادت نرود
دنیا دنیا لوازمِ آرایش هم که داشته باشی
با یک آب تمامش پاک می شود
و تو می مانی!
خودِ تو
که به گمانم
یادت رفته وقتی لبخند می زنی
زیباترین مخلوقِ خدا را
نشانِ دنیا می دهی
به دلت بسپار
اگر کسی آمد
که خودِ تو را
که روزهایی می رسد
که هیچ حوصله ی
آراسته بودن را هم نداری
نگاهِ خواهانش را به تو بدوزد
و بگوید:
امروز کدام یک از لبخند هایت را پوشیده ای
که اینقدر دلنشین تر شده ای ؟
خودش را بسپارد به روزگارش
تا تو بشوی
بانویِ لحظه هایش ... !
"عادل دانتیسم"
ارنستو ساباتو میگوید:
هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست که
کسی که دوستش داری
هیچ تلاشی برای نگه داشتنت نکند!
رسیدهام به تو
اما هنوز دلتنگاَم!
انگار به اشتباه،
جای طلوع
در غروبِ چشمهایت
فرود آمده باشم!
"رضا کاظمی"
وقتی یک جوری
یک
جورِ خیلی سخت، خیلی ساده میفهمی
حالا
آن سوی این دیوارهای بلند
یک
جایی هست
که
حال و احوالِ آسانِ مردم را میشود شنید،
یا
میشود یک طوری از همین بادِ بیخبر حتی
عطرِ
چای تازه و بوی روشنِ چراغ را فهمید،
تو
دلت میخواهد یک نخِ سیگار
کمی
حوصله، یا کتابی ...
لااقل
نوکِ مدادی شکسته بود
تا
کاری، کلمهای، مرورِ خاطرهای شاید!
کاش
از پشتِ این دریچهی بسته
دستِ
کم صدای کسی از کوچه میآمد
میآمد
و میپرسید
چرا
دلت پُر و دستت خالی وُ
سیگارِ
آخرت ... خاموش است؟
و
تو فقط نگاهش میکردی
بعد
لای همان کتابِ کهنه
یک
جملهی سختِ ساده میجُستی
و
درست رو به شبِ تشنه مینوشتی: آب!
مینوشتی
کاش دستی میآمد وُ
این
دیوارهای خسته را هُل میداد
میرفتند
آن طرفِ این قفل کهنه و اصلا
رفتن
... که استخاره نداشت!
حالا
هی قدم بزن
قدم
به قدم
به
قدرِ همین مزارِ بینام و سنگ،
سنگ
بر سنگِ خاطره بگذار
تا
ببینیم این بادِ بیخبر
کی
باز با خود و این خوابِ خسته،
عطر تازهی چای و بوی روشنِ چراغ خواهد آورد!
راستی
حالا
دلت
برای دیدنِ یک نمنمِ باران،
چند
چشمه، چند رود و چند دریا گریه دارد!؟
حوصله
کن بلبلِ غمدیدهی بیباغ و آسمان
سرانجام
این کلیدِ زنگزده نیز
شبی
به یاد میآورد
که
پشتِ این قفلِ بَد قولِ خسته هم
دری
هست، دیواری هست
به
خدا ... دریایی هست!
"سید علی صالحی "
مثل حرف زدن گنجشک ها
درباره ی باران
پر از شوق ام.
به حیاط می روم
دست پرنده ها را می گیرم
با هم ...
روی سطرهای دفترت می نشینیم
"فرناز خان احمدی"
(10 آبان 1393)
شبیه لرزیدن پوست یک مادیان
وقتی گنجشکی بر گرده اش می نشیند
یا لرزیدن دست های مادربزرگ
وقتی چای را
از استکان به نعلبکی می ریخت
برای سرد شدن
مثل لرزیدن آرام یک مزرعه ی چای
در نم نم باران
یا لرزیدن گوشی موبایل
بر میز شیشه ای
می لرزد دل من
... وقتی
نام تو را می شنوم.
"یغما گلرویی"
از کتاب: باران برای تو می بارد / انتشارات نگاه / چاپ اول 1388
--------------------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ "بارون" با صدای مهدی احمدوند / سال انتشار: 1393
... پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش! در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشم اندازی سکوتِ گنگ و بی حاصل و رنجزای گسترده ای... در هراس دم می زنم، در بیقراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است! هیچ کس، هیچ چیز در اینجا "به خود" هیچ نیست. "بودن من" بی مخاطب مانده است. من در این بهشت، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم! تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای! کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم...
"دکتر علی شریعتی"
پ.ن:
دوم آذر، سالروز تولد بزرگ مرد عرصه ی اندیشه" دکتر علی شریعتی" گرامی باد.
روش پاک کردن Srstrkr.com از فایرفاکس
(بلوک کردن سایت تبلیغاتی مزاحم در فایرفاکس)
دو سه روزی بود که این سایت تبلیغاتی مزاحم (اسپم Srstrkr.com) به فایرفاکس سیستمم وارد شده و بسیار اذیت میکرد. با هر کلیک در هنگام باز کردن پنجره جدید این سایت هم باز میشد!!! چون اطلاعات سیستمی ام بد نیست، همیشه با یک سرچ کوچولو و یا با چند حرکت با توجه به اطلاعاتی که دارم، از پس ویروس ها و اسپم های این چنینی بر می اومدم اما این یکی رو این دو روزه هنوز نتونستم حذفش کنم! سایتهای خارجی راه حل هایی برای این مشکل ارائه دادن اما ظاهرا کمی طولانی و پیچیده است. معمولا برای اسپم های اینچنینی نرم افزارهای کوچک یا bat فایل ها مناسب و سریع هستن که فعلا چیزی پیدا نکردم.
تنها کاری که تونستم فعلا انجام بدم و از شرش خلاص بشم این بود که افزونه Blocksite رو نصب کردم تا این سایت رو بلاک کنه تا باز نشه. اگر شما هم احیانا مثل من گرفتار این اسپم شدید تا پیدا کردن راه حل اساسی فعلا می تونید از این روش استفاده کنید. ضمن اینکه این افزونه شاید در موارد دیگه از جمله خلاص شدن از شر پاپ آپ های ناخواسته در برخی سایتها و وبلاگها هم بدرد شما بخوره.
البته خود این افزونه هم تجربه خوبی بود چون ما گاهی با سایت های خاصی زیاد سروکار داریم و اونجا ناچاریم پاپ آپ های تبلیغاتی شون رو تحمل کنیم. با این افزونه میشه آدرس های مورد نظر رو بلاک کرد تا دیگه باز نشن.
خلاص شدن از اسپم Srstrkr.com در فایرفاکس (با روش بلوک کردن) در لینک ذیل:
پی نوشت 1:
اگر از دوستان کسی راه حل حذف و پاک کردن اسپم Srstrkr.com رو داره ممنون میشم در اختیار ما هم بذاره. سپاس
پی نوشت 2 - (8 آذر 93):
1- این چند روزه که از افزونه مورد نظر استفاده کردم متوجه شدم که آدرس رو بلوکه میکنه اما گاهی هم در کار فایرفاکس اختلال ایجاد میکنه. خصوصا هنگامی که پستهای وبلاگم رو ویرایش میکردم.
2- برای خلاصی از شر این اسپم، آنتی ویروسم رو که سیمانتک بود به نود 32 تغییر دادم و اسکن کامل کردم اما فایده ای نداشت. در نهایت کار ساده تر رو انجام دادم: اینکه فایرفاکس رو حذف کردم، محض اطمینان با رجیستری مکانیک رجیستری ویندوز رو هم پاک سازی کردم و مجدد فایرفاکس رو نصب کردم و مشکل حل شد.
شاید اگر از همان اول فایرفاکس حذف و مجدد نصب میشد مشکل حل میشد.
آنقدر دعا کردم
تا پرنده شدم
اما حالا که این همه راه را
به سوی تو پَر زده ام
تو قیچی بدست
در پرچین نشسته ای
غافل از اینکه من
تو را بیشتر از پَرهایم دوست دارم.
"عادل دانتیسم"
گرگ ها هرگز گریه نمی کنند
اما گاهی
چنان عرصه ی زندگی بر آنان تنگ می شود
که برفراز بلندترین کوهها می روند
و دردناکترین زوزه ها را می کشند!
"ارنستو چهگوارا"
میخواهم برایِ تو نامه بنویسم
میترسم؛
پستچی عاشقت شود
کبوتر برگردد
دق کند وُ دوریت را بمیرد
میخواهم برایِ تو نامه بنویسم
میترسم،
شهر رفتنت را بفهمد
رود نبودنت را مراب شود وُ
خواب، شب را کابوس کند
میترسم؛
در راه، بهباد برود
بعد بهدستِ چوپانی برسد وُ
هوایِ گوسفندانش را رها کند وُ
به هوایِ تو
گوسفند شود!
میترسم؛
جاده راه نرود
بن بست شود
خانه خر شود وُ
در، به لنگه بچرخد وُ لج کند وُ
تو نیستی را.. زنگ بزند
میخواهم برایِ تو نامه بنویسم
میترسم!
میترسم باز عاشقت شوم...
"افشین صالحی"
اگر پاییز نبود
هیچ
اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد
نه
موسیقی باد بود
نه
سمفونی کلاغها
نه
رقص برگ
و
من
هیچ
بهانه ای برای بوسیدن تو
در
این شعر نداشتم ..
"بهرام محمودی"
---------------------------------------------
وبلاگ شاعر: غزل پرسه
به تو فکر می کنم
و
برگ های زرد
یکی
یکی
شکوفه
می شوند
راستی
آنجا هم
پاییز
این
همه زیباست؟
"نگار
الهی"
برگرفته از وبلاگ:
این برگهای زرد
به
خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار
است تو از این کوچه بگذری
و
آنها پیشی میگیرند از یکدیگر
برای
فرش کردنِ مسیرت...
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی
دستهجمعی را تمرین میکنند
برای
خوشآمد گفتن به تو...
باران
برای تو میبارد
و
رنگینکمان
ـ
ایستاده بر پنجهی پاهایش ـ
سرک
کشیده از پسِ کوه
تا
رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درزِ روسری
و
دزدیدن عطرِ موهایت!
زمین
و عقربهی ساعتها
برای
تو میگردند
و
من
به دورِ تو...
"یغما گلرویی"
از کتاب: باران برای تو می بارد / انتشارات نگاه / چاپ اول 1388