مقدمه "ضد"

من ضدی دارم.

آن قدر فریب کار که آن را

"خود" پنداشته ام.

حالا

من از خود برای تو شکایت آورده ام...

مقدمه کتاب "ضد"

ویدئوی شعر خوانی فاضل نظری

برف

غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند

می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست

ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود

منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر

دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!

کتاب "ضد"

لینک ویدئوی شعرخوانی فوق العاده زیبای فاضل نظری در یک برنامه تلویزیونی

لینک ویدئو


عکس شعر

http://axgig.com/images/40434694769566017992.jpg

دلربایی

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

 

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

 

تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

 

باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -

آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است

 

فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است

 

هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست

اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است

 

کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من

« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است


کتاب جدید "ضد"




رونمایی از کتاب "ضد"

مصاحبه فاضل با فارس

مصاحبه ی فارس با دکتر فاضل نظری

و اخبار جدید از چاپ ضد


لینک مصاحبه



با هر بهانه و هوسی...

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، آئین پایانی هفتمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر در تالار وحدت با حضور سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور برگزار شد.

در این مراسم در بخش کتاب مجموعه آثار احمدرضا احمدی به عنوان برترین مجموعه شعر منتشر شده طی سال گذشته معرفی شد اما به دلیل کسالت احمدی همسرش هدیه او را دریافت کرد.

در بخش شاعر برگزیده مردمی طی دهه اخیر و بر اساس نظرسنجی عمومی از میان 196 شاعری که مردم به آنها رأی داده بودند علی معلم دامغانی، سیدحمیدرضا برقعی، فاضل نظری، علیرضا قزوه، محمدرضا شفیعی کدکنی و محمدعلی بهمنی در میان برترین‌ها بودند اما علیرضا قزوه و سیدحمیدرضا برقعی به عنوان شاعر مردمی دهه اخیر معرفی شدند.

اما در بخش معرفی برترین مجموعه شعر 10 سال گذشته سه‌گانه

، فاضل نظری معرفی شد.

یک تصویر

 

شعر چاپ نشده

آقای نظری عزیز لطف کردند و اجازه دادند یکی از شعرهای ایشان را که در جایی چاپ نشده  در وبلاگ قرار بدیم. این غزل زیبا تقدیم به شما دوستداران شعر پارسی.


اي رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا

مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا

قصد من از حيات، تماشاي چشم توست

اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا

چشم حسود كور، سخن با كسي مگو

از من نشان بپرس ولي‌ بي‌نشان بيا

ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن

بي‌ آنكه دلبري كني از اين و آن بيا

قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي

اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا
.
.
.
 
پی نوشت: پس از هماهنگی های لازم به دوستانی که در پست قبل کامنت گذاشته و علاقه مند بودند که در دوره های "کارگاه شعر" آقای نظری شرکت کنند ایمیل زده خواهد شد.

کارگاه شعر

قصد داریم این جمع زیبا را که در فضای مجازی بوجود آمده در فضای واقعی هم تحقق بخشیم به همین جهت برای برگزاری یک دوره "کارگاه شعر" در تهران با حضور آقای نظری اقدام کردیم که به صورت یک دوره سه ماهه خواهد بود و باید خاطر نشان کنم که ظرفیت کلاسها نیز محدود می باشد.دوستانی که علاقه مند هستند در این دوره ها شرکت کنند برای ما کامنت خصوصی بگذارند تا بتوانیم برای جمعیت کلاس برنامه ریزی دقیقی انجام دهیم.در ضمن دوستان اگر سابقه ای هم در فعالیت های ادبی دارند حتما ذکر کنند.

 

با تشکر از شما....  

آن مغرور

من خود دلم از مهر تو لرزید ,وگرنه

تیرم به خطا می رود اما به هدر,نه!

دل خون شده وصلم و لب های تو سرخ است

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر ,نه

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟آری! با اهل نظر ؟نه!

بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور

پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد

یک بار دگر ,بار دگر, بار دگر .....نه!


در روزگار شما آن هایی است.

خود را با آن ها همراه کنید.

آن هایی که چون ابر می گذرند.

(مقدمه کتاب آن ها)

شعر جدید

شعری چاپ نشده و جدید که آقای نظری در برنامه غیر منتظره خواندند را تقدیم همه دوستداران ادب می کنیم


موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بكشد

   رود را از جگر كوه به دريا بكشد

گيسوان تو شبيه‌است به شب اما نه

  شب كه اينقدر نبايد به درازا بكشد

خودشناسي قدم اول عاشق شدن است

واي بر يوسف اگر ناز زليخا بكشد

عقل يكدل شده با عشق، فقط مي‌ترسم

هم به حاشا بكشد هم به تماشا بكشد

زخمي كينه‌ي من اين تو و اين سينه‌ي من

من خودم خواسته‌ام كار به اينجا بکشد

يكي از ما دو نفر كشته به دست دگري‌است

واي اگر كار من و عشق به فردا بكشد

آینه

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست   

دل بکن!آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا               

 دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!

بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را         

 قایقت را بشکن!روح تو دریایی نیست

آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد             

  آه!دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست      

حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری            

 گفت:هر خواستنی عین توانایی نیست

 

خورشید فلک مرتبه را روی زمین یافت

آن کشته که بردند به یغما کفنش را

تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می برد سر بی بدنش را

پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد

با خار عوض کرد گل پیرهنش را

زیباتر از این چیست که پروانه بسوزد

شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را

***

آغوش گشاید به تسلای عزیزان

یا خاک کند یوسف دور از وطنش را

خورشید فروزان شده در تیرگی شام

تا باز به دنیا برساند سخنش را

دير و دور


بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند
گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست
پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام
صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد
قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

فاضل نظری

تصنیف راز

 

تصنیف منتشر نشده راز با صدای خواننده خوب کشورمان حجت اشرف زاده و شعر استاد نظری تقدیم به طرفداران این شاعر جوان

 

Download By RapidShare MP3 128

Download By MediaFire MP3128

 

 

زندگی

اینم دومین شعر چاپ نشده فاضل که در فصلنامه شعر قرار داده شده بود.یادمه چند ماه پیش که رفته بودم پیش ایشون واسم این شعر رو خوندن و من چقدر لذت بردم.درود بر فاضل نظری...درود 

فواره وار، سربه هوايي و  سربه زير
چون تلخي شراب، دل آزار و دلپذير

ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسير

پلک مرا برای تماشای خود ببند
ای ردپای گمشده باد در کویر

ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر

مرداب زندگي همه را غرق مي كند
اي عشق همّتي كن و دست مرا بگير

چشم انتظار حادثه اي ناگهان مباش
با مرگ زندگي كن و با زندگي بمير

فاضل نظری

خواب

گرچه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست

ای اجل!مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست

بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست!

ما رعیت ها کجا!محصول باغستان کجا!؟

روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست

ای پلنگ از کوه بالا رفتنت بیهوده است

از کمین بیرون مزن امشب شب مهتاب نیست

در نمازت شعر می خوانی و می رقصی٬دریغ

جای این دیوانگی ها گوشه محراب نیست

گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟

گوهری مانند مرگ  آنقدر هم نایاب نیست!...

فاضل نظری

اندوه

شعری چاپ نشده از فاضل نظری که در شماره جدید فصلنامه شعر قرار

داده شده بود را تقدیم  دوستداران این شاعر جوان می کنیم امیدواریم از

خواندن آن لذت ببرید

 

همراه بسيار است، اما همدمي نيست

مثل تمام غصه ها، اين هم غمي نيست

 دلبسته اندوه دامنگير خود باش

از عالم غم دلرباتر عالمي نيست

كار بزرگ خويش را كوچك مپندار

از دوست دشمن ساختن كار كمي نيست

 چشمي حقيقت بين كنار كعبه مي گفت

«انسان» فراوان است، اما «آدمي» نيست

در فكر فتح قله قافم كه آنجاست

جايي كه تا امروز برآن پرچمي نيست

می بینی که...

بعد یک سال بهار آمده می بینی که

باز تکرار به بار آمده می بینی که

 

سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده می بینی که

 

آنکه عمری به کمین بود به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده می بینی که

 

حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده می بینی که

 

غنچه ای مژده پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده می بینی که

فاضل نظری

دانلود آهنگ بی تابی

شعر بی تابی  که شعرش از فاضل نظری و  توسط خواننده خوش ذوق کشورمان  علیرضا قربانی خوانده شده رو برای دانلود قرار دادیم امید به اینکه لذت ببرید

 

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

فاضل نظری

 

دانلود آهنگ بی تابی

   

 

 

سرگردان

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم

بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم

 

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم

ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم

 

چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !

 که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم

 

زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟

که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

 

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد

که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

 

فاضل نظری 

تفاوت

پس شاخه‌هاي ياس و مريم فرق دارند

آري! اگر بسيار اگر كم فرق دارند


شادم تصور مي‌كني وقتي نداني

لبخندهاي شادي و غم فرق دارند


برعكس مي‌گردم طواف خانه‌ات را

ديوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند

 

من با يقين كافر، جهان با شك مسلمان

با اين حساب اهل جهنم فرق دارند


بر من به چشم كشتة عشقت نظر كن

پروانه‌هاي مرده با هم فرق دارند

فاضل نظری

می پندارم ماه

به نسیمی همه راه به هم می ریزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد

 

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم

با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد

 

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است

گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد

 

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد

 

آه یک روز همین آه تو را می گیرد 

گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد

 

فاضل نظری

 

بی بهانه

از باغ مي‌برند چراغاني‌ات كنند

تا كاج جشنهاي زمستاني‌ات كنند

پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهاي تار»

تنها به اين بهانه كه باراني‌ات كنند

يوسف! به اين رها شدن از چاه دل مبند

اين بار مي‌برند كه زنداني‌ات كنند

اي گل گمان مكن به شب جشن مي‌روي

شايد به خاك مرده‌اي ارزاني‌ات كنند

يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست

 از نقطه‌اي بترس كه شيطاني‌ات كنند

آب طلب نكرده هميشه مراد نيست

 گاهي بهانه‌اي است كه قرباني‌ات كنند

فاضل نظری

 

زیارت

مستي نه از پياله نه از خم شروع شد
از جادة سه‌شنبه شب قم شروع شد

آيينه خيره شد به من و من به‌ آيينه
آن قدر خيره شد كه تبسم شروع شد

خورشيد ذره‌بين به تماشاي من گرفت
آنگاه آتش از دل هيزم شروع شد

وقتي نسيم آه من از شيشه‌ها گذشت
بي‌تابي مزارع گندم شروع شد

موج عذاب يا شب گرداب؟! هيچ يك
دريا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگويم كه ماجرا
از ربناي ركعت دوم شروع شد

در سجده توبه كردم و پايان گرفت كار
تا گفتم السلام عليكم ... شروع شد

فاضل نظری

اهنگ

از صلح مي‌گويند يا از جنگ مي‌خوانند؟!

ديوانه‌ها آواز بي‌آهنگ مي‌خوانند

گاهي قناريها اگر در باغ هم باشند

مانند مرغان قفس دلتنگ مي‌خوانند

كنج قفس مي‌ميرم و اين خلق بازرگان

چون قصه‌ها مرگ مرا نيرنگ مي‌دانند

سنگم به بدنامي زنند اكنون ولي روزي

نام مرا با اشك روي سنگ مي‌خوانند

اين ماهي افتاده در تنگ تماشا را

پس كي به آن درياي آبي‌رنگ مي‌خوانند

 

فاضل نظری

 

خداحافظی

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

فاضل نظری

 

 

مصاحبه روزنامه ایران با فاضل

با سلام خدمت دوستان  چندی پیش فاضل نظری با روزنامه ایران مصاحبه و گفت وگو داشته که متن کامل انرا در دسترس علاقه مندان قرار دادیم


گروه فرهنگ و هنر ـ خودش جوان است اما اشعارش پير؛ و اين سالخوردگي به بيان كهنه بودن نيست. شعرهايش از پختگي خاصي برخوردار است، فاضل نظري متولد سال 1358 است شاعري كه به روايت تازه در غزل كهن معتقد است و در اين مسير تكنيكي قدم برداشته. وقتي «گريه هاي امپراطور» فاضل نظري را مي خواني، اشعارش آنقدر تو را جذب خود مي كند كه يادت مي رود شعر گريه هاي امپراطور را ببيني. سراغ فهرست مي روي اما اثري از اين گريه ها و اين امپراطور نيست و شاعر تنها نام كتاب را گريه هاي امپراطور گذاشته است. مدتي بعد «اقليت» منتشر مي شود و به چاپ ششم مي رسد. كتاب را كه ورق مي زني گريه هاي امپراطور را مي بيني و خيالت راحت مي شود فاضل نظري بعد از مدتي «آن ها» را منتشر مي كند ناشر اين سه كتاب را به عنوان سه گانه ارائه مي دهد.
    اين روزها «گريه هاي امپراطور» مجموعه شعر فاضل نظري كه شامل 38 سروده از اوست، چاپ دهم را پشت سر مي گذراند.
    و «آن ها» نيز كه اولين بار در بيست و دومين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران منتشر شد و در همان روزها به دليل استقبال خوب مخاطبان به چاپ دوم رسيد. چند روزي است كه انتشارات سوره مهر چاپ هفتم اين كتاب را روانه بازار كرده است. گفت وگوي ما با فاضل نظري را مي خوانيد:

    
    
     آقاي نظري! اتفاقي كه در «گريه هاي امپراطور» افتاد و مخاطبي كه به دست آورد، نه در «اقليت» تكرار شد و نه در «آن ها»؛ نظر خودتان چيست؟
    مجموعه «گريه هاي امپراطور» شعرهاي دوره دبيرستان و سال اول دانشگاه من است؛ زماني كه حدود 18 ساله بودم تا 22 سالگي. طبيعتاً روزگاري در آن زمان با آدم همراه است و فرد در آن نفس مي كشد حال و هواي جواني و موضوعات عاطفي است به همين دليل جوانان ارتباط نزديكتر و بيشتري با آن كتاب برقرار كردند و خلق دوباره «گريه هاي امپراطور» و نوشتن در آن فضا كاري تكراري است. شايد براي ديگران جذاب باشد اما براي من به عنوان شاعر لطفي ندارد. من معتقدم هر چيزي ظرفيت خاص خود را دارد و هر قدر سن آدمي بيشتر مي شود تجربه هاي تازه تري كسب مي كند و آن تجربه ها دريچه هاي جديدي به روي انسان باز مي كند كه در نگاهش نمود پيدا مي كند و نكته ديگر اينكه هر كتاب مخاطب خاص خود را دارد. مخاطب كتاب ها يك نفر نيستند؛ گرچه ممكن است مخاطب «گريه هاي امپراطور» امروز «آن ها» را هم دوست داشته باشد.
    
    
     و از تفاوت هاي اين سه گانه «گريه هاي امپراطور»، «اقليت» و «آن ها» بگوييد؟
 
   تلاشم اين است كه به سمت سهل و ممتنع پيش بروم و منظرهاي تازه اي را پيش روي مخاطب قرار دهم، اما ساختار اصلي زبان را تغيير ندهم. گرچه تصاوير به نسبت گريه هاي امپراطور كمتر شده است اما حرف هاي جدي تر و دغدغه هاي مهمتري در اين كتاب مطرح مي شود.
    
    
     شما روايت تازه اي از غزل كهن داشته ايد در اين باره بگوييد؟
    كل هستي يك روايت تازه از واقعيت هاي كهن است و حقيقت، نظرگاه تمام شاعران بوده است. آنها با انگشت اشاره مردم را به يك خورشيد متوجه مي سازند اما با نگاهي تازه، و هدف گفت وگو در شعر بيان محتواي تازه است وقتي از غزل به عنوان قالب كهن استفاده مي كنيم ارزشمندي اين قالب كهن در ظرفيت آن است و فكر مي كنم در خود نوآوري نيز بايد به شيوه اي نو و جديد نوآوري كنيم.
    
    
     اين قالب تا چه حد ظرفيت جهاني شدن را دارد؟
    دغدغه جهاني شدن سوءتفاهم است معمولاً شاعراني دغدغه جهاني شدن دارند كه از كوچه خودشان فراتر نرفته اند و در شهر و كشور خودشان شناخته شده نيستند وقتي حرفي انساني باشد جهاني مي شود مولوي هيچ وقت فكر نمي كرد روزي اشعارش را در مسكو به چاپ برسانند و فردوسي شعر نمي گفت كه شعرش را به زبان هاي ديگر ترجمه كنند. شعر شاعر اگر فرازمان و فرامكان باشد فرازبان است و فرازماني به فرازباني منجر مي شود، زيبايي مرز نمي شناسد و هر چيز زيبايي در همه جاي دنيا زيباست، پس شاعر نبايد لزوماً دغدغه جهاني شدن شعر خود را داشته باشد بلكه بايد تلاش كند فرازماني بنويسد و شعر بگويد و دغدغه هاي انساني را محور كار خود قرار دهد.

بیوگرافی

زندگینامه: فاضل نظری سال ۵۸ در شهر خمین واقع در استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهر خوانسار گذرانده است. او دارای مدرک كارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی است و تا به حال علاوه بر چندین مجموعه شعری که منتشر کرده ، مسئولیت هایی هم در حوزه شعر فارسی داشته است. مشاور علمی جشنواره بین المللی شعر فجر شاید مهمترین این مسئولیت ها باشد.او هم اکنون رئیس حوزه هنری استان تهران می باشد. تا کنون از این شاعر جوان اما با تجربه کشورمان سه مجموعه شعر « اقلیت » ، « گریه های امپراطور » و « آن ها » توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال چندین بار تجدید چاپ شده اند. مجموعه های شعری او توسط سوره مهر در یک بسته بندی مجزا تحت عنوان « سه گانه شعری فاضل نظری » ارائه شده است. نظری علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران ، عضو شورای عالی شعر مركز موسیقی و سرود نیز هست و در دانشگاه نیز تدریس می كند.