کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

زیبا اگر بود عشق ما بود - محمد رضا رحمانی

تگرگ

تاتار

تیرگی

تاریخ و باد

که چراغ را خواهد کشت

چه کسی باور می کرد ما به باد صبح بخیر بگوییم

و باقی عمر را در پاییز چای بنوشیم!

امروز دستهای تو آنقدر سرد است

که زمستان را سراسیمه می کند

و چشمهای تو آنقدر تاریک

که آمدن آفتاب را به تاخیر می اندازد

گویی سالهاست زندگی را تلفظ نکرده ایم

نه آب، نه آفتاب، نه آینه

 

زیبا اگر بود عشق ما بود

و تلخ، طعم مرگ

که از آسمان به موطن ما آمد

و تو گفتی: انسان بی عشق تنها خاطره یست از انسان

و تو می خواستی برایت بگویم

که عشق با من چه کرده است!

من می خواستم جغرافیایی داشته باشم

که تاریخی تلخ نداشته باشد

و زنی که شانه های ایامش

هیاهوی جهان را تاب بیاورد

تو فنجان قهوه ام را در دست گرفتی

و من چون خرگوشی ترسان

در روشنی چشمهایت پنهان شدم

تا در آتش بازی چهارشنبه، به عشق صبح بخیر بگویم

تو بر پوستم دست کشیدی

من سبز شدم از شعر

و معطر شدم از شادی

که دنیا را خوشبخت می کند.

 

حالا خوب می دانم، خوب می دانم

که خاکستر اشارتی دارد به بوسه و سفر و سکوت

و تاریخ سنگ گوری ست که پیوسته بزرگ و بزرگتر می شود

و من باید قبل از اینکه خیالم از گیاه و گیسوت خالی شود

برای تسلی درخت، برای شمعدانی

که می پژمرد وقتی فرزانگی سردش می شود

برای تو که جهان را خوب می شناسی

و دلواپسی مرا وقتی دیر به خانه می رسی

برای آینه، آب، آفتاب و عشق

که همیشه قبل از جوانی ما به کوچه می آید

برای باغ، بادبادک، باران، حتی برای باد گریه کنم.

 

"محمد رضا رحمانی"

---------------------------------------------------

دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای محمد رضا رحمانی

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / آهنگساز: پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / سال 1385 / ترک 5

--------------

لینک آنلاین آلبوم: سایت آواما

 

بیوگرافی کوتاه از محمد رضا رحمانی:

محمد رضا رحمانی، زاده اسفند سال 1331 تهران. نویسنده، ویراستار، شاعر بازیگر و ترانه سرا.

آثار و کتابهای چاپ شده:

"بانوی اردیبهشت" / انتشارات همگام / 1375

"دانستن این همه سکوت" / انتشارات پاکان / 1377

"بانوی اردیبهشت و غزلی ناتمام" / انتشارات دنیای هنر / 1380

آلبوم صوتی "دلواپس تو نیستم" / با صدای محمدرضا رحمانی / آهنگ ساز دکتر پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / 1385

و آثار بسیاری در قالب کتاب کودک و کتاب علمی و ترانه تیتراژ سریال های تلوزیونی مانند تب سرد.

---------------------

پ.ن: دکلمه های این آلبوم رو با اشعار زیبا و صدای دلنشین آقای رحمانی، من از سالی که دستم رسید (فکر کنم سال 92 بود) تا به امروز بارها و بارها گوش کردم و هنوز هم گوش میدم و لذت می برم. برای ایشان آرزوی سلامتی می کنم. تشکر فراوان از جناب مزدک رحمانی برای ارسال بیوگرافی و عکسها.

و تشکر ویژه از دوست گرامی ام خانم مریم نوربخش که اون سال این آلبوم رو به بنده معرفی و برایم ارسال کردند.

 این آلبوم 14 ترک داره که تعدادیشون فقط موزیک بی کلام هستند. فکر کنم 9 - 10 تا دکلمه هست که همه رو اینجا گذاشتم. با کلیک بر روی برچسب شاعر می توانید دسترسی به آرشیو شاعر داشته باشد.

و من گریه ام می گیرد

باد پرسه می زند تا نان را از منقار تُرد گنجشکان برباید،

دخترانِ شالیکار پنهان می کنند دلهاشان را در سبد چای

و ما همچنان از مردگان ِ پیر، غول های جوانی می سازیم

و غول های جوان را

به قامت ِ مردگان پیر کوچک می کنیم تا همسنگِ گور شوند!

باد پرسه می زند،

ماه چکه می کند از گلوی گنجشک

و من گریه ام می گیرد،

در این جغرافیای خسته ی بلاتکلیف

که دامن پرخارش را تا آخر دنیا کشیده است

گریه ام می گیرد

نه برای رفتار متروک ابر

یا روزنامه های عصر

یا جمعه های دیوانه،

برای تنهایی، تعمید، دانایی، عشق،

شادمانی ِ از کف رفته،

برای ماهیان

با آن پوست ِ پولک پولکشان

که به رودخانه نیامده اند

و برای هر آنچه به زندگی پیوندمان می دهد.

حالا تو سبب گریه ی مرا می دانی

و می دانی که هیچ چیز به قدر خنده های تو،

نوزاد ماهیان و گلی که به سپیده دمی می شکفد

خوشبختم نمی کند.

 

"محمد رضا رحمانی"

------------------------------------------------------

 

+ دکلمه بسیار زیبای این شعر را با صدای شاعر از اینجا دانلود کنید.

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / سال 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند


+ دانلود سایر دکلمه های محمد رضا رحمانی


با من بگو بانو

پیش از آن که به تقدیرم قدم بگذاری

پروانه ها می دانستد

گلدان ها را که بشکنی... باغ بزرگ خواهد شد

و شبتاب‌ها ... میان بلوغ و باغ خاکستر می شوند

با من بگو بانو

این تکه آفتاب به جای مانده

میراث قبیله ی ماست

یا این سبد تاریکی؟

که هنوز نمی دانیم

پروانه زیباتر است

یا جامه های ابریشمینی

که زیر نور ماه به تن داریم

می بینی؟

پاییز چگونه میان شادی گنجشک ها میدود؟

کلاغی که لقمه ای عقیق بر گرفته باشد

فیروزه ی آسمان به چه کارش می آید!؟

 

بانو!

ما هر صبح مرارت آفتاب وُ یال خیس اسب را گریه می کنیم

و لاک پشت پیر

بی ترانه و تاریک

به اقیانوس بازمی گردد.

آن روز هم که صبحِ صورت مادر

در فنجان چای می چکید

کودکانی بودیم

که بوی ماه

خوابمان را زیبا می کرد

 

آه بانو!

بانو... بانو

وقار پاییزی ام را، با فراوانی رویا چه کار؟

پیشانی ام را که ببوسی

چترم را می گشایم

و از گوشه ی قصیده ی عمرم

بیتی بر می دارم

تا برای تو

هزار ترانه بگویم

که تو از عشق

بیش از آن می دانی

که بودا از نیلوفر...!

 

"محمد رضا رحمانی"

---------------------------------------------------

 

دانلود دکلمه بسیاااااار زیبای این شعر با صدای شاعر

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / محصول 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند

-----------------------------------------------------------


پی نوشت:

تمام دکلمه های این آلبوم قبل از این در یکی دو سایت و یا وبلاگ دیگر نیز منتشر شده است. نمی دانم اولین بار چه کسی زحمت تایپ این اشعار را کشیده؟ دستشان درد نکند اما تمام اشعار ثبت شده، پر هستند از ایرادات تایپی و ... و اصلا گاهی شاعر یک چیز می گوید و نویسنده چیز دیگری نوشته!!! نفر بعدی هم که طبق معمول فقط کپی پیست! آقا یک کم وجدان کار، دقت و کمی رعایت در امانت...!!! بخدا حیفه اشعار به این زیبایی. اقا دل به کار بسپار :)

در هر حال خواستم بگم تمام اشعاری که از آقای رحمانی گرااااااانقدر اینجا ثبت شده است، همگی با اصل دکلمه منطبق بوده و بازنویسی شده اند.

+ آقا اگر باز هم ایراد تایپی و نوشتاری دیدین دعوا نکنیدا. انسان جایز الخطاس! :)

+ فکر کنم قبلا گفتم، باز هم میگم: دکلمه های آقای رحمانی (که تاکنون 7 تاش رو اینجا گذاشتم) یکی از زیباترین دکلمه هایی هست که من تا به امروز شنیده ام. شعر، صدا و موسیقی همه عاااااااالی. دست مریزاد به آقای رحمانی و آقای پیروز ارجمند برای این آهنگ سازی فوق العاده ...

+ پیشنهاد می کنم که کل دکلمه ها رو دانلود کرده و گوش بدید و لذت ببرید.

چیزی که ویران مان می کند پاییز نیست

مثل کودکی که با بی اعتنایی به سیبی نگاه می کند

به آسمان خیره مانده ام

آسمانی که بین طلوع و غروبش

حتی سنجاقکی پوست نمی اندازد

آسمانی که روزش نیمی خورشید و نیمی زخم است

و شبش نیمی اضطراب و نیمی ماه

 

بانو!

ندامت واژه ی مناسبی نیست

اما تا کی می توانم در این باغ که

نه نمک دریا را به خاطر می آورد

نه طعم آفتاب را

به انتظار بنشینم

می دانم، دلالتم می کنی که این رنج

تا زمانی که نتوانیم دو نیمه ی گمشده ی آغاز و انجام جهان را به هم بپیوندیم

ادامه خواهد داشت

 

آه بانو!

تا کی باید از مرارات آفتاب و عطر نان بگوییم

از شب هایی که نمی خوابیدیم

و آتش را پرستاری می کردیم

 

بانو!

ما همه ی عمر بر آب می رفتیم

و جامه مان را خشک می خواستیم

غافل، که خاکستر خیسی بیش نبودیم

بگذار برایت بگویم

روزی برای نوشتن حاشیه ای بر ماه

پروانه ای شدیم

پروانه ای که بالهایش را باد برد

آنچه ماند

کرم لاغری بود

در همسایگی باران هایی که

فقط آرزوهای آدمی را خیس می کند

و ما وقتی دانستیم

تا تحویل سال چند هزاره مانده است

بر عمر رفته گریستیم

و تاق‌شال مادر را

برای بدرقه ی یکدیگر آماده کردیم

 

آری بانو!

دانایی و مادر هر دو

موهبتی هستند برای گریستن

و این باید چهلمین بهاری باشد

که میان لب های من

و بوسه های تو

برف می بارد

 

آه بانو، بانو، بانو!

هنوز بعد از ظهر زمستان است

هنوز برف می بارد

و تو هنوز از عطر ملایم

گل های نرگس می گویی

از آیینه هایی که از پیر شدن ما می گویند

و از بهاری که

رنگ به چهره ندارد.

 

از: محمد رضا رحمانی

------------------------------------------------------

 

دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای محمد رضا رحمانی

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / 1385 / ترانه 13


پ.ن: پیشنهاد می‌کنم دانلود کنید. بسیار زیباست...

دانستن این همه سکوت

محبوبم!

من هم دلم نمی خواهد

در ایستگاهی توقف کنم

که تحمل باران را ندارد

می خواهم سرم را از پنجره صبح بیرون بیاورم

و در تابستان نگاهت

به درختی تکیه دهم

که خانم جان

شب های جمعه

با دو مروارید درشت

که زیاد هم دوستشان نداشت

کنارش می نشست

و آیت الکرسی می خواند.

من هم از رنگ سبز

که این روزها خیلی زیاد در کوچه پیدایش می شود

خسته شده ام!

رنگی که سبزِ حیاتِ خانه ی خانم جان نیست

خانه ی خانم جان

با آن حوض آبی ِ سه وجب در سه وجبش

که شب های کوتاه تابستان

ماه می توانتست در پاشویه اش آواز بخواند

و چشم ماهیِ سیاه کوچکش را

به عمق دراز دریاها باز کند

می دانم، می دانم

تو هم از اینهمه رنگ

که بوی غروب و بانگ خروس را به خانه می آورد

خسته شده ای

حتی از چشم های میشی روشنت

که طعم کودکی آفتاب را دارد.

حالا گفتگو از بره های کهکشان و بوسه ی بامدادی و آواز چکاوک

ارزانی من و تو

که نیم شب‌ها هم می ترسیم

مشتِ آبی از اقیانوس رویا برداریم

و به صورت هم بپاشیم.

 

محبوبم!

بگذار وقتی نه فردایی داریم و نه دیروزی

لااقل عاشق باشیم

ما که می دانیم

دیگر با مخمل صدای بنان

نمی توانیم زیر باران صبحگاهی راه برویم

و به شفیره ی کرم ابریشم، بگوییم پروانه

ما که می دانیم

آدمی اگر خانه زاد ستاره ی صبح هم باشد

همیشه آوازهایش از زندگی اش زیباتر است

ما که می دانیم

تاریکی، نه گناه آدمی، نه گناه پروانه ای ست

که به سایه ی انجیری پناه می برد

 

آری محبوبم!

ما می دانیم

در سمت تاریک جهان

شمشیرها هرگز برای گاو آهن شکسته نخواهد شد

و هر اتفاقی که در این جهانِ بزرگ بیفتد

ذره ای از زیبایی آزادی نمی کاهد

 

آه محبوبم!

شکوفه های گیلاس که رنگ گرفت

باران که بارید

پروانه که روی سینه ها ی تو خوابش برد

اردیبهشت که آمد

برای دانستن این همه سکوت

به متن غزل های عاشقانه سفر می کنم

به آفتاب

که در پیراهن تو خانه دارد.

 

از: محمد رضا رحمانی

 ----------------------------------------------------------------


+ دانلود دکلمه این شعر با صدای شاعر
از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / 1385


++ پیشنهاد می‌کنم حتما دانلود کرده و گوش کنید. این شعر با صدای شاعر بسیااااااااار زیباست و شنیدنی. موزیک متن عالی این دکلمه، کاری ست از آقای پیروز ارجمند

پاییز در روزهای دنیا راه می رود

میان این همه تاریکی، پاییز، خاکستر و کلمات مهجور

شادی تا چای عصرانه ادامه پیدا نمی کند!

حتی اگر مثل روزهای نخستین صدایم کنی

باید خیلی ساده باشم

که سراغ باغ را از باد بگیرم

می دانم، می دانم لازم نیست

نام رودی را بدانم تا بتوانم گریه کنم

و تو هیچ وقت نمی خواهی باور کنی

که مرگ سلطنتی ابدی دارد

و ما به احترام او کلاه از سر بر می داریم

و نمی خواهی برایم بگویی

چرا بعد از آمدن پاییز

خوشبختی و چشم های تو نایاب می شود!؟

حالا من چگونه بقعه بایزید را خواب ببینم

وقتی عمر عشق و رویا این قدر کوتاه است!؟

وقتی زمستان زودتر می آید و ما پایان جهان را نمی دانیم

لابد می خواهی بگویی حضور همیشه ی مرگ نگذاشته است

تا میان شب و روز فرق بگذاریم

باشد، این هم بهانه ی دیگری

برای نیامدن صبح از روزنه چشم های تو به خانه من

حالا اشک هایت را پاک کن

تا برایت از نسلی بگویم که کلید خانه اش را گم کرده است

از پاییز، که در روزهای دنیا راه می رود

و از مادرم،

که شب را زیر سپیدی گیسوانش پنهان می کند

تا من نترسم!

 

از: محمد رضا رحمانی

-------------------------------------------------

 

+ دانلود دکلمه این شعر با صدای محمد رضا رحمانی


++ این چهارمین شعر و دکلمه‌ای هست که از آقای رحمانی عزیز پست می‌کنم. یکی از یکی زیباتر... پیشنهاد می کنم که این دکلمه زیبا رو هم حتما دانلود کرده و گوش کنید.


+++ جا داره که باز هم از خانم مریم نوربخش برای معرفی این شاعر و ارسال دکلمه‌ها تشکر و قدردانی کنم.

دلواپس تو نیستم

بانو!

تو هم باید از این همه بهار ، که می آید و بی تأمل می گذرد

از این همه تابستان

که ترانه و اثر را به خاطر ندارد

از این همه تگرگ

که شکوفه و شادمانی را غارت می کند

و این مهتاب پریشان که بر پیشانی ما می ریزد خسته شده باشی

تو هم باید رویاهایت را در 7 سالگی گم کرده باشی

که با آمدن باران گریه ات می گیرد!

 

بانو!

چرا یک تقویم بی پاییز در همه ی دنیا پیدا نمی شود!؟

چرا در میان شکوفه های بادام هم، باد بال پروانه ها را می لرزاند!؟

چرا ما می ترسیم در روشنایی دنیا راه برویم!؟

چرا تو در تن پوش بهاری‌ات نیستی بانو!؟

 

دلواپس تو نیستم

به خاطر بارانی که می بارد...

 

از: محمد رضا رحمانی

-----------------------------------------------

 دانلود دکلمه زیبای "دلواپس تو نیستم" با صدای محمد رضا رحمانی

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / محصول 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند

 -------------------------------------------------

+ شعرهای آقای محمد رضا رحمانی منو بیاد اشعار دل انگیز نرودا میندازه! و حتی بار اول که دکلمه ها رو گوش دادم احساسم این بود که شاعر این اشعار، نرودا هست. اشعار قوی و بسیار زیبایی گفته آقای محمد رضا رحمانی برای این آلبوم. در عجبم از گمنامی این شاعر! شاید هم "هرچه درخت پربارتر، افتاده تر".

مومیایی خاطرات

بانو!
ما میان پریشانی و سالخوردگی
گمشدن دوباره ی جهان را
گریه می ‌کنیم
و این آفتاب بی رمق پاییز
گلوی هیچ پرنده ای را گرم نمی کند
اگرچه، آنقدر مهربان باشد
که تا آمدن شکوفه های سیب
در سبد بماند.
بانو!
هرچه سالخورده تر می شوی
رؤیاهایت شگفت تر می شود
و لبانت، عطرآگین تر
باور کن
مومیایی خاطرات را خاک هم نمی تواند پنهان کند
و من هنوز دلم می خواهد با نوازش نفسهایت
که آغشته ی مهتاب است
به خواب روم
و تو
به نجوا
از گشاده دستی عشق بگویی
از ستارگان گیسو دار
که به ملاقات باران می آیند
از نامیرایی ِ نیلوفر
و هم آغوشی نان و آزادی.

 

از: محمد رضا رحمانی

---------------------------------------------------


دانلود دکلمه زیبای "مومیایی خاطرات" با صدای محمد رضا رحمانی

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / محصول 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند

 

+ با سپاس فراوان از خانم مریم نوربخش برای ارسال فایل صوتی


++ دانلود یک دکلمه دیگر از محمد رضا رحمانی


+++ از صبح دارم دکلمه های زیبا و بی نظیررررر این آلبوم رو گوش می‌دم و اشعارش رو تایپ و یا اصلاح می‌کنم. شعر، موسیقی متن و صدا... همه عاااااالی و بی نظیر. جالب اینکه در یکی دو سایت و وبلاگ نمونه هایی از اشعار این آلبوم رو پیدا کردم که پر بود از ایراد املایی و تایپی و حتی توهم! حیف از این شعرهای زیبا... حق اینه که در تایپ و نوشتنش خط به خط و واژه به واژه وقت گذاشت و بی نقص نوشت. بسیار زیباست. این آلبوم رو باید اورجینالش رو تهیه کرد. واقعا حق شاعر و همه دست اندکاران این آلبوم هست که بجز اجر معنوی اجر مادی و مالی هم از این اثر برجسته ببرند. امید که اینطور باشه و برده باشند.


----------------------------------------------------

نکته: از این شاعر خوش ذوق اطلاعاتی در اینترنت نیافتم! فقط این را بگویم که ایشان را با مرحوم محمد رضا رحمانی (1308-1370) متخلص به مهرداد اوستا اشتباه نگیرید. دوستان اگر اطلاعاتی درباره این شاعر گرانقدر دارند ممنون میشوم در اختیار بنده و خوانندگان وبلاگ قرار دهند.

تو، تمام آن چیزی هستی که من به خواب دیده بودم

بعد از انتظار طولانی آسمان و تنگدستی زمین و سالهای ترس
برای ملامت سقف های کوتاه و دلجویی چلچله های فروردین
به ملاقات تو آمدم!
تا نامم را، دلم را و واژگانم را به تو بسپارم...!
عرق پیشانی‌ام را بگیر
می خواهم دو زانو در برابرت بنشینم
و تا حریر پیراهنت را شاپرکها بیرون می آورند
دستی به گیسوانت فرو برم
میان خنده های تو ،

قرص ماه و کودکان بذر و بالهای شانه به سر آواز می خوانند
تو، تمام آن چیزی هستی که من به خواب دیده بودم
تو، دانه ی خورشیدی ، مهربانی انگور
و من ، بی آنکه ناخنهایم را به گاوآهن ببندم زمستان را سرافکنده خواهم کرد
تو صدایم می کنی و پیراهنم پر می شود از بهــار...
من که همه عمر، آسمان را به تردید نگریسته بودم
حالا می خواهم چایم را در کهکشان شیری بنوشم
حبه ی قندی تعارفم کن
این اتفاق عجیب که در جان من افتاده است
خواب باغ را در تاریکی هم سبز می کند...

"محمد رضا رحمانی"


برگرفته از وبلاگ:

http://sorodemehr.blogfa.com/

----------------------------------------------------

دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای شاعر

از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / آهنگساز: پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / سال 1385 / ترک 12

+ با سپاس فراوان از خانم مریم نوربخش برای ارسال فایل صوتی

--------------------------------------------------------

پی نوشت (9 مهر 1392):

بین تمام شعرهایی که اخیرا خواندم و پست کردم (نمی تونم بگم از کی اما حداقل چند روز اخیر) از هیچ شعری به اندازه این شعر لذت نبردم و به دلم ننشست. دست مریزاد به آقای رحمانی.

----------------------------------------------------

پی نوشت مهر 1402:

بیوگرافی کوتاه از محمد رضا رحمانی:

محمد رضا رحمانی، زاده اسفند سال 1331 تهران. نویسنده، ویراستار، شاعر بازیگر و ترانه سرا.

آثار و کتابهای چاپ شده:

"بانوی اردیبهشت" / انتشارات همگام / 1375

"دانستن این همه سکوت" / انتشارات پاکان / 1377

"بانوی اردیبهشت و غزلی ناتمام" / انتشارات دنیای هنر / 1380

آلبوم صوتی "دلواپس تو نیستم" / با صدای محمدرضا رحمانی / آهنگ ساز دکتر پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / 1385

و آثار بسیاری در قالب کتاب کودک و کتاب علمی و ترانه تیتراژ سریال های تلوزیونی مانند تب سرد.