کبریت های سوخته هم،
روزی درخت های شادابی
بوده اند
مثل ما،
که روزگاری می خندیدیم
قبل از اینکه عشق
روشنمان کند!
"بهار منصوری"
سرت را بگذار روی سینه ام
می شنوی؟
از قلب من هر لحظه قطاری می گذرد.
"بهار منصوری"
دیگر پاک نمی شوند
نه لکه ی چای از روی رومیزی
و نه خاطره ی انگشت های تو از خاطرم
یک فنجان چای خورده ای
و دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست !
"بهار منصوری"
---------------------------------------------
دفتر عشق:
تنهایی همین است
تکرار نامنظم من بی تــــو
بی آنکه بدانی
برای تو نفس میکشم...
"ناشناس"
تمام اسم ها چیزی از نام تو را دارند
یک
الف
یک
یاء
مکث
نرمی میان برجستگی دو هجا
گاهی
حتی مثل نام تو
طنین
ناقوس های عید پاک را دارند
با
این همه هیچ کس نیست
که
صدایش کنی
و
طعم دهانت عوض شود...
"بهار
منصوری"
--------------------------------------------------------
دفتر عشق:
تنها پرانتزی
که
دوست ندارم بسته شود
لبان
توست
وقتی
می خندی…
"ناشناس"