از من دوری
خیلی دور
اما من تو را همین جا قاب گرفته ام
کنار شعرهایم
دست هایم
ارغوان هایم
کتاب هایم
و تنهایی ام که بی تو
هر روز وسیع تر میشود
از من دوری
خبرش را دارم
مدل سیگار کشیدنت عوض شده
و شکل لبخندت
رنگ بارانی ات
حتی بوی سرد ادوکلن ات
و من چقدر کلافه ام
از بس به مرد جدیدی فکر کرده ام
که لباسهای تو را می پوشد
شکل تو راه می رود
و می خواهد دستهایش را هنگام حرف زدن
مثل تو تکان بدهد
راستی
از آنجا که هستی بهار رد می شود؟
باران می بارد؟
گل های لاله عباسی صورتی
کوچه های بن بست
خیابان های خیس
ترانه های قدیمی
تو را بیاد چیزی
یا کسی نمی اندازد ؟
...
"بتول مبشری"
تو خیلی دوری خیلی دوری ... گذشتن و رفتن پیوسته بمرانی
.
عالی بود
خیلی زیبا بود......................