«بهترین شعرهایی که خواندهام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-
درباره من
نام: نیما، .....................................................
متولد: 9 اسفند 54، ........................................
محل سکونت: تهران، .......................................
وضعیت تاهل: متاهل .......................................
ایمیل: nima_m406[at]yahoo[dot]com
...................................................................
در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...
...................................................................
ادامه...
« سهم من »
آخرین شعر افشین یداللهی
سهمِ من از روز نخستین سوختن بود
آتشفشان یک شعله از احساسِ من بود
روحم درون بسترِشب پرسه می زد
روح غریبی که گریزان از بدن بود
شیطان درون تار و پودم رخنه می کرد
در فکرِ توفانی میان جانِ من بود
در قلبِ من انبوهی از گوگرد می سوخت
در جان من اندوهی از عهدِ کهن بود
می آمد از آنسوی شب در هاله ی نور
آن کس که عریانی برایش پیرهن بود
پیچیده در شولای مه می آمد از دور
چون سایه ی لرزانی از رقصِ کفن بود
می آمد و ماری درون آستین داشت
می آمد و در سینه ، روحِ اهرمن بود
چون پنجه های مرگ بر من سایه انداخت
شیطان نبود، آن شکلِ وهم آلود، زن بود...!
#افشین_یداللهی
دنیایت پر از این لحظه ها