کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

دماوند

ای دماوندِ پس از باران من

ای رسیده تا لب ایوان من

 

ای تکانده برف را از شانه ات

باز بیرون آمدی از خانه ات

 

آمدی با آن کلاه برف خود

آمدی با شال آه ژرف خود

 

شیر صبح و نان خورشیدت به دست

گام های گرم تو یخ را شکست

 

ای عموی پیر من حرفی بزن

بر سکوت شیشه ها برفی بزن

 

ای نهان در هاله‌ی افسانه ها

شعله هایت در اجاق خانه ها

 

باز هم از نور و از آتش بگو

بازهم افسانه از آرش بگو


تیر آرش راه می پوید هنوز

در مسیرش می دمد گل‌های روز


چشم آرش چون هوا بارانی است

تیر او در اوج سرگردانی است

 

باز آرش همچو روحی شعله ور

می سپارد راه در این بوم و بر

 

جان آرش باز هم پر می زند

گوش کن، دارد یکی در می زند

می رسد از راه ابری تیره فام

روی لب ها حرف هایی ناتمام

 

میهمان حس می کند ناخوانده است

پشت در آهی از او جا مانده است.

 

"عمران صلاحی"

تهران – 83.09.21

 

از کتاب: پشت دریچه‌ی جهان


نظرات 1 + ارسال نظر
مصطفی سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 08:21 ق.ظ http://zizaa.blogsky.com/

سلام
سر بزنید خوشحال می شیم
سایت تفریح و سرگرمی زیزا
http://zizaa.blogsky.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد