کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

اگر باد نبود

اگر باد نبود

کنارم بند می‌شدی
همین‌جا که می‌دانی !

اگر باد نبود

آسمانم را سراسر ابر نمی‌گرفت ...
و من
این همه دلتنگ نمی‌شدم ابرآلود ...
این همه در دلم نمی‌باریدم  ...
و این همه از شوق آفتاب نمی‌آمدم کنار پنچره ...!!

همیشه خیال می‌کردم
تو می‌آیی
و من آمدنت را تماشا می‌کنم
همیشه،
باد، پنجره را به هم کوبید ...
و باران ِ تندی گرفت!!


"عباس معروفی"


+ با تشکر از خانم "مهربانو" برای ارسال شعر.


نظرات 5 + ارسال نظر
ساغر شنبه 18 دی‌ماه سال 1395 ساعت 03:50 ب.ظ http://http://rainy-day000.blogfa.com/

تو می‌آیی
و من آمدنت را تماشا می‌کنم
همیشه...
مثل همیشه بسیار زیبا...

مهسا شنبه 18 دی‌ماه سال 1395 ساعت 03:41 ق.ظ

اگر زمان به عقب برگردد...
از هشت‌سالگی به کلاس زبان انگلیسی می‌روم
اجازه نمی‌دهم رنگ کفش‌هایم را بزرگترها انتخاب کنند
پفک و چیپس نمی‌خورم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

در اردوهای مدرسه بیشتر می‌خندم
زنگ ورزش را جدی می‌گیرم
بی‌خیال مدیر و ناظم، قشنگترین لباس هایم را به تن می کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

بیشتر پیاده‌روی می‌کنم
یوگا تمرین می‌کنم
از حافظ و سعدی و مولانا بیشتر می‌خوانم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

گران و مرغوب اما اندک خرید می‌کنم
از کافه رفتن کم می‌کنم و می‌گذارم روی دفعات مراجعه به شهر کتاب
سینمای کلاسیک جهان را دنبال می‌کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

حساب پس‌انداز باز می‌کنم
به جای بحث با مردم به آنها لبخند می زنم
و مهم نیست حق با چه کسی باشد
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم...

تولد بهترین دوستم، یکی از متن های شما رو واسش فرستادم...
اما فردا که تولدشه دیگه نمیتونم بهش تبریک بگم... دلم خیلی واسش تنگ شده... اسم دوستم سمیرا ست
نمیدونم چرا دارم اینجا نظر میدم...

مشکل هر چی که هست امیدوارم بزودی حل بشه

سمیرا بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1395 ساعت 12:10 ق.ظ

دویدم و در راه فکر کردم
که من چه یادی دارم،
چرا یادم به وسعت همه ی تاریخ است؟
چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند و
من در یاد هیچکس نیستم....


عباس معروفی

حسین عفتی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1395 ساعت 08:06 ب.ظ

بگزار باران و باد
به سر چوبگی دستان تو
بغض هایم را
به رقص بیاورند

بگزار
گاوانی چشم هایت باشم
تا اسمان را با اشک هایم
به نشاط در بیاورم

دختر سپید پوش جاده های پاییز

دستانت را
برای اخرین رقص به دست هایم بده
تا کوچه های پاییز گرفته را
خانه ابر های بهاری کنم

#حسین_عفتی

سر چوبگی!؟
گاوانی چشم هایت!؟

دوخیییی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1395 ساعت 02:33 ب.ظ http://eshgh20.coxslot.com/

وب متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم باعث افتخاره شما هم به من سر بزنید خیلی ممنون
9651

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد