به خانه میآیم
تو نیستی
اندوهت مرا سنگ میکند
مثل مجسمه میایستم
در آینه نگاه میکنم
من نیستم
در خیابان باران به من گفته بود
که در خانه چشمانت هستند
در خیابان باران به من گفته بود
که در خانه دلم گرم خواهد شد
و لبانم لبان تو را زمزمه خواهند کرد
در خیابان باران به من گفته بود
باران در آینه میبارد
اندوهت مرا آب میکند
من نیستم.
"شهاب مقربین"