قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو.، فریب
قاصدک! هان، ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، ای! کجا رفتی؟ ای
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند.
"مهدى اخوان ثالث"
زادروز : اسفند ١٣٠٧، مشهد
مرگ: ٤ شهریور ١٣٦٩ تهران.
یادش گرامى ...
واقعا وبلاگتون عالیههه..بهتون تبریک میگممم
فوق العاده بود
سلام آقا نیما دردود برشما واخوان بزرگ
***
ممنون نظرات رومیخونید
این شعر بنظرم زیبا بود من که دوست داشتم خب سلیقه شما صد درصد بهتره
*****
پاییز بود!
وبوی خرماهای گندیده
تفس های مان را بیمارمی کرد!
ماصدای مان رادر زوزه ی گرگان وبع بع میشان
گم کرده بودیم...
ویادمان رفته بود
نخل ها بامهر
هیچ گاه آشتی نمی کنند...
بین من و خروارها درس سوء تفاهم پیش آمد
پاهای من در خارشترهای جنوب
تاول زده بود
وچوپان دروغگو تاغروب هرروز
باز!!
فریاد کمک سرمی داد.
شاعر:موسی روستایی
سپاس
خوشبختی رسیدن به خواستهها نیست،
بلکه لذت بردن از داشته هاست
بهترینها رو براتون آرزو می کنم به منم سر بزنین
986518
یادش گرامی................