کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

همه چیز از تو آب می خورد!

تو

لیوان آبت را با خیال راحت می نوشی
من

حسودی می کنم به لبه ی لیوان
که لب های تو به آن می خورد
لیوان
به چشم های من، که به تو خیره شده
و گلدانِ روی میز، به من و لیوان!
تو

لیوان آبت را با خیال راحت می خوری
و همه چیز از تو آب می خورد!

 

"محسن حسینخانی"

 

از کتاب: زمین گرفتگی

-----------------------------------------------------------

 

پ.ن: و اما کتاب های خوبی که نمایشگاه کتاب امسال تهیه کردم:

1- دو کتاب محسن حسینخانی : زمین گرفتگی و باران بعد رفتنت ...

2- صدای زنگ در آمد: رویا شاه حسین زاده

3- دست هایش بوی نرگس می داد: مصطفی زاهدی

4- کاش جایی بود؛ که نبود: افشین صالحی

5- در آب ها دری باز شد: غلامرضا بروسان


نظرات 9 + ارسال نظر
محمدرضا چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام
به لطف شما با آقای حسینخانی هم آشنا شدیم
حسن تعلیل هاش آدم رو دیوونه میکنه
دمتون گرم

محمدرضا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 12:29 ق.ظ

عالی بود بابا
دمت گرم

آرام دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 10:05 ب.ظ

همیشه رقصیدن ، نشانه ى شادى نیست..!
زنى را میشناسم که با بغضهایش میرقصد،
با ترانه هاى شادى که یادِ
آرزوهاىِ مرده اش را زنده میکنند..! زنى که با کوچکترین بهانه
سر میرود از خنده..!!
که میتواند
سالها بخندد،
بى آنکه تو به غمگین بودنش
شک کنى..!!! من زنى را میشناسم، که شبها
از هجومِ غمهایش میبارد
و سپیده با لبخندى بینظیر طلوع میکند...
سپیده اى که هیچکس نمیداند
از پشتِ کوهى از دلواپسیهاى زنانه
و تل انبارى از سکوت سر زده...! مى دانى؟ این خنده هاى بلند،
گاهى تغیانِ انبوهِ انباشته شده ى
نگفته هاست..
گاهى شکستنِ مرزِ "نباید " هاست... او را مست خطاب نکن،
او را دیوانه نپندار..!!! او یک زنِ قدرتمند است که
غرور و قلبش را در صندوقچه ى نگاهش
پنهان کرده...!
باز هم میگویم ،
زبان نگاه یاد بگیر...
او را با نگاهت قضاوت نکن..!
#آرزو_پارسى #رقصیدن #زن #ترانه

محمد شیرین زاده دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 08:48 ق.ظ http://m-bibak.blogfa.com

درود محسن عزیز عالی ست ...

... دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:46 ق.ظ

تمام روزهایى که سرگرمیت بودم
زندگیم بودى

سهیلا یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:57 ب.ظ

جانا
داشتن تو
چون چیدن شاه توت
از بلندی های شاخه ای شکننده است
آن هم،با پیرهن سفیدی که
دوست داشتی!

عطر چشمان او/ روزبه معین

سهیلا یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:45 ب.ظ

نیما خان ، اگه قال بدونین یه پیشنهاد میدم بهتون ، من تازگی ها با نوشته های آقای روزبه معین آشنا شدم ، داستان های کوتاهی مینویسن که زیبا هستن و ناب ... اگه صلاح مدونین گه گداری از این داستان ها بذارین ، من یکیشو تقدیمتون میکنم ...

جشن تولد چهارده سالگیم بابام دستم رو گرفت و من رو به زیر زمین خونمون برد و گفت: حالا وقتش رسیده که چیز مهمی رو بهت نشون بدم، این یه راز بزرگه...
من هیچ وقت اجازه نداشتم به زیر زمین برم، واسه همین همیشه فکر می کردم که تو زیرزمین خونمون یه نقشه گنج یا یه راه مخفی وجود داره، اما وقتی بابام در زیر زمین رو باز کرد، دیدم که اونجا کلکسیونی از پروانه های کمیاب رو جمع کرده.
بابام که انگار دیدن اون پروانه ها همیشه واسش تازگی داشت، سیگارش رو روشن کرد و به من گفت: حیرت انگیزه، نه؟ دوست داری بی نظیرترین شون رو ببینی؟
گفتم: البته!
آستین هاش رو بالا زد و شروع کرد بین کلکسیونش گشتن، در همون حال هم سیگارش رو دود می کرد و پروانه های رنگارنگ رو نشونم می داد و از اون ها و نحوه شکارشون می گفت. تا اینکه بالاخره پروانه ای که می خواست رو پیدا کرد، ولی اون پروانه معمولی ترین پروانه ی کلکسیون بابام بود، با بال های سفید که هیچ طرح خاصی نداشتن.
چند دقیقه خیره موند به اون پروانه، بعد سیگارش رو انداخت کنار و گفت: خودشه، می بینی؟ حرف نداره، شاید به نظر ساده بیاد اما این با همشون فرق می کنه، این یکی خودش بی هوا پیداش شد، به زیباترین شکل واسم رقصید، دلبری کرد و بعد، بال زد و رفت، من بلافاصله تور شکارم رو برداشتم و افتادم دنبالش، من پروانه های زیادی داشتم، از همه رنگ و از همه نوع، اما واسه این یکی خیلی تلاش کردم، مدت ها دنبالش دویدم، واسش جون دادم، این یکی من رو به نا کجا برد، این یکی بدجور گمم کرد...

قهوه سرد آقای نویسنده / روزبه معین

سهیلا یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:32 ب.ظ

تو
گل سرت را بزن!
من اگر پروانه نشدم...!
محسن حسینخانی

لحظه ها به کام نیمای عزیز...

معصومه یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 02:27 ب.ظ

مرسی که مینویسی تا ما هم استفاده کنیم...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد