کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

صدایت را جرعه-جرعه می نوشم

...

صدایت را جرعه-جرعه می نوشم

مستانه سبز می شوم و شاخ و برگ می دهم

جوانه ها دهان می گشایند

و نام تو را می خوانند

چه لبان شناوری داری

در آب های صدا

چشمانم را می بندم

و تن به صدایت می سپارم

نام کوچکم

در صدایت شکفته می شود

تمام آبشاران را واداشته ای

با هیاهو بریزند

تا صدایم به گوشت نرسد

تمام جنگل ها را واداشته ای

برگ هاشان را به صدا درآورند

تا صدای مرا نشنوی

تمام پرندگان را

به آواز خواندن واداشته ای

تا صدای من گم شود

مدام حرف میزنی

تا من حرفی نزنم!

می ترسم در حسرت تو بمیرم!

و تابوتم بر نیل روان باشد

و امواج نیلگون

مرثیه خوان ناکامی من باشند

نمی خواهم افسانه سرایان

دلشان بسوزد

و روزی مرا

در افسانه ها به تو برسانند...

 

"عمران صلاحی"

 

گزیده ای از شعر بلند "غزل های فراق یوسف"

از کتاب: پشت دریچه جهان


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد