کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

شال سبز

که ایستاده به درگاه ... ؟
آن شال سبز را ز شانه ی خود بردار
بر گونه های تو آیا شیارها
زخم سیاه زمستان است... ؟
در رزیش مداوم این برف
هرگز ندیدمت
زخم سیاه گونه ی تو از چیست؟
آن شال سبز را ز شانه خود بردار
در چشم من
همیشه زمستان است.

 

"خسرو گلسرخی"


نظرات 5 + ارسال نظر
نازنین.ی شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:39 ق.ظ http://aramgah-92.blogfa.com

ما در حجم کوچک خود رسوب می کنیم
چقدر قشنگ...

محمد توحیدی راد جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 03:14 ب.ظ http://mohammadtohidi.ir

خودم را به "کر بودن" می زنم
وقتی
صدای نازک قدم هایت را
هر لحظه بیشتر می شنوم...
این بار که از پشت سر
چشمانم را گرفتی
بیشتر صبر کن!
من شوق یهویی دیدنت را
خیلی دوست دارم

محمد توحیدی راد


نبودی!
و روی همین میز مشترک،
در فکر روزهای بودنت...
چه چای ها که سرد شد!

محمد توحیدی راد

محمد توحیدی راد جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 03:09 ب.ظ http://mohammadtohidi.ir

و عجیب نیست که هربار پیراهنت را روی شانه هایش میگذاری،
شل شود
بیفتد
دست های جالباسی!

محمد توحیدی راد

محمد شیرین زاده پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 03:44 ب.ظ http://m-bibak.blogfa.com

زندگی ما تونلی نیست

میان دو روشنایی مبهم؟

یا روشنایی

میان دو مثلث تاریک؟

یا زندگی آن ماهی

در راه پرنده شدن؟

آیا مرگ از نبودن ساخته شده

یا ماده‌ای خطرناک در درونش است؟


((پابلو نرودا)

Baran پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:26 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد