کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

یاد تو که می افتم

یاد تو که می افتم

دست دلم را می گیرم وُ

می رویم

پای قرارهای نیامده ات

به تو فکر می کنم

و زیبایی چشمانت

حواسم را به هم می ریزد

ناگهان

مُشتی از واژه های مست

روحم را زیر می گیرند

عشق

از رگ هایم بیرون می پاشد

و جای پای انتظارم

شعری می روید.

 

"سارا قبادی"

------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

قلبم که درد می گیرد

لبخند می زنم

این درد یادگار توست...

"ناشناس"

باید خریدارم شوی

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

 

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران

اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم.

 

"رهی معیری"

بعد از رفتنت

بعد از رفتنت

نسبت به هر چیزی دلهره دارم!

به باز شدن در

زنگ تلفن

پیامک گوشی

صدای آشنا

نم باران

راه همیشگی 

دلهره هایی که

هیچ کدامشان

تو نیستی..!

 

"مریم قهرمانلو"


ماهی کوچک

کاش می‌توانست
به رود بیندازد خودش را
ماهی کوچکی که
د‌لش دریا بود و
خانه‌اش برکه !

"رضا کاظمی"

سکه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر است

سکه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر است

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر است

 

رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت

می‌روی اما بدان دریا ز من پایین‌تر است

 

ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی

امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است

 

گر جوابم را نمی‌گویی، جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین‌تر است

 

سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم نکن

بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین‌تر است.

 

"فاضل نظری"

ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ

ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻭﻡ

ﺗـﺎ ﺑﻬﺎﺭ؟

ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺁﯾﺎ!؟

ﺑﮕﻮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﭙﻮﺷﻨﺪ

ﻣﻦ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎ

ﺟﺎ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.

 

"سیما قربانی"

عاقلانه کنار گذاشتمت اما ...

عاقلانه کنار گذاشتمت

اما هر بار که

مژه ای می افتد

روی گونه ام

بی اختیار

تو را آرزو می کنم...

 

مثل بعضی صبح ها

که یادم می رود نیستی

وَ بلند می گویم:

صبح به خیر...

 

"مینا آقازاده"

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

 

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

 

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

 

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

 

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم

قد برافراز که از سرو کنی آزادم

 

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را

یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

 

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

 

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس

تا به خاک در آصف نرسد فریادم

 

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

من از آن روز که دربند توام آزادم

 

"حضرت حافظ"

-------------------------------------------------------------


پیشنهاد موزیک:

دانلود آهنگ "زلف بر باد مده" از محسن نامجو

پ.ن: قبلا هم این آهنگ را در وبلاگ پست کرده بودم. بخاطر شعر حافظ مجددا اینجا هم آوردم.

شاعری که نشانی ات را نداشت

شاعری که نشانی ات را نداشت
شعرهایش را
به پیراهن باد سنجاق کرده است
کاش امشب
پنجره ی اتاقت
باز مانده باشد!

"بهرام محمودی"

 

برگرفته از وبلاگ شاعر:

http://ghazalparse.blogfa.com

-----------------------------------------------------


پیشنهاد موزیک:

+ دانلود آهنگ "ای ساربان" از محسن نامجو

 

از دست هات بی خبرم


از دست هات بی خبرم
دور مانده ام از همه جا
و دنیا سرخ است پشت این ترافیک
جا مانده ام لای سیم های خاردار
سیم های تلفن
من گیر کرده ام
پشت بوق های ممتد

من از همین کوچه های بن بست
به دشت ها و دامنه های زیادی رسیده ام
درست شبیه ماهی سمجی
که می خواست در قوطی کنسرو
شنا کند.

"بهزاد عبدی"

از کتاب: زیبایی ات غمگینم می کند

---------------------------------------------------------------

 

+ نشر چشمه برگزار می کند:

جلسه نقد مجموعه شعر "زیبایی ات غمگینم می کند" با حضور بهزاد عبدی

جمعه 11 دی ماه 94 ، ساعت 17

 

 

بنگر ز جهان

بنگر ز جهان، چه طَرْف بربستم؟ هیچ

وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ
شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم، هیچ.

 

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهرِ سرنگون سوده شدیم
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش، نابوده شدیم.

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفقگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من.

 

از من اثری ز سعی ساقی ماندست
وز زمزمه ی عطر اقاقی ماندست
وز باده دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی ماندست.

 

"رباعیات از خیام"

(خواننده: محسن نامجو)

--------------------------------------------

پیشنهاد موزیک:

دانلود آهنگ "هیچ" (بنگر به جهان) از محسن نامجو

+ ریتم این آهنگ اونقدر ملایم هست که میشه ساعت ها و  روزها و هفته ها گوش داد و خسته نشد!


محسن نامجو

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من.

 

"خیام"

(یا ابوسعید ابوالخیر)

 

پ.ن: این رباعی را هم به خیام نسبت داده اند و هم ابوسعید ابوالخیر که البته اینکه برای خیام باشد محتمل تر است.

 

همه ی زن‌های جهان

همه ی زن‌های جهان

تنها با یک بوسه

تسلیم می شوند.

حتی زنی که سالها پیش

از خانه ات رفت

و لباس‌هایش

به طرز احمقانه ای

گم شد!

کافی ست

نگاهی به فنجان های این خانه بیاندازی!

هنوز رد رژلبش

بر روی تمام آنها جا مانده ...!

 

"سیده آسیه تقوی"

سرشار شعرهای عاشقانه ام

استکان شکسته

چای را

در خود نگه نمی دارد.

 

درخت تبر خورده

میوه نمی دهد.

 

صندلی فرسوده

تکیه گاه خسته ای نمی شود.

 

تار سیم بریده

گوشه ای را

به خاطر نمی آورد.

 

من اما

همچنان

سرشار شعرهای عاشقانه ام

برای تو.

 

"یغما گلرویی"

-------------------------------------------

 

دفتر عشق:

چقدر تنهاست..

شاعری که

عاشقانه هایش دست به دست می چرخند

به دست تو اما نمی رسند!

"رضا کاظمی"

شال ابریشم تو

این شال ابریشم تو

رویای پروانه شدن کرم های زیادی را

خاکستر کرده

بیا ببین

لاف نمی زنم

 

"نیما معماریان"

من از آن کشم ندامت - رهی معیری

من از آن کشم ندامت

که تو را نیازمودم

تو چرا ز من گریزی

که وفایم آزمودی


"رهی معیری"

------------------------------


متن کامل شعر:


دل زود باورم را به کرشمه‌ای ربودی

چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی

 

به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما

من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی

 

من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم

تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی

 

ز درون بود خروشم ولی از لب خموشم

نه حکایتی شنیدی نه شکایتی شنودی

 

چمن از تو خرم ای اشک روان که جویباری

خجل از تو چشمه ای چشم رهی که زنده رودی

 

"رهی معیری"

از مجموعه غزل‌ها / جلد چهارم


لباس های زمستانی ات

عاشق پاییز بودم

اکنون برای زمستان جان می دهم

آخر عزیز دلم

تو خودت را

در لباس های زمستانی ات دیده ای؟!

 

"توحید هجرتی"

ساغر هستی

گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست

ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست


گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا!

ماه من! در چشم عاشق آب هست و خواب نیست...

 

"رهی معیری"

از مجموعه غزل‌ها / جلد اول

 


+ محمدحسن معیری متخلص به «رهی» متولد 10 اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران ، وفات: 24 آبان 1347

 

(شعر کامل در ادامه مطلب)

ادامه مطلب ...

وقتی که می روید ...

آدم‌ها
وقتی می آیند
موسیقی شان را هم با خودشان می آورند ...
ولی وقتی می روند
با خود نمی برند‌‌ !

آدم‌ها
می آیند
و می روند
ولی در دلتنگی هایمان‌‌
شعرهایمان‌‌
رویاهای خیس شبانه‌‌مان... می مانند‌‌‌ !

جا نگذارید !
هر چه را که روزی می آورید را
با خودتان ببرید‌ !
وقتی که می روید
دیگر
به خواب و خاطره‌‌‌ی آدم برنگردید.

"هرتا مولر"

روزهای نبودنت

روزهای نبودنت
کوپه های خالی قطاری ست
که لحظه ها را دود می کند
سوت می کشی در خاطراتم و
گوش دلم کر می شود
دلشوره ی آخرین ایستگاه
چنگ به نگاه ریلها می زند
نکند آنجا هم نباشی
که اگر نباشی،
دیگر هیچ فرصتی
برای ماندن نیست

 

"آیدا خاقانی"