کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

میان من و تو

میان من و تنهایی ام
ابتدا
دستان تو بود
سپس درب ها تا به آخر
گشوده شدند
سپس صورت ات
چشم ها و لب هایت
و بعد تمام ِ تو
پشت سر هم آمدند

میان من و تو
حصاری از جسارت تنیده شد
تو
شرمساری ت را از تن ات
بیرون آورده و
به دیوار آویختی
من هم تمام قانون ها را
روی میز گذاشتم

آری..
همه چیز ابتدا این گونه آغاز شد.

 

"جمال ثریا"

(ترجمه سیامک تقی زاده)

 

منبع: وبسایت خانه شاعران جهان


نظرات 3 + ارسال نظر
محمد شیرین زاده دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:00 ق.ظ http://m-bibak.blogfa.com

نازنین . ی یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:11 ب.ظ http://aramgah-92.blogfa.com

شرمساری را از تنت بیرون آوردی و به دیوار آویختی...
چه استعاره ی قشنگی...

بله موافقم. استعاره زیبایی ست

Orhan یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:23 ب.ظ http://s0ftt.r98.ir/

سلام وبتون خیلی خوب بود ممنون میشم به منم سر بزنید با تشکر

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد