کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

ابرها راه گم کرده اند

ابرها

راه گم کرده اند

وگرنه

کوچه ی بی درخت

باران می خواهد چه کار!؟

که تنهایی کبوتری را

تا پشت بی قراری پنجره ی ما بکاشند!؟

یا غربت لنگه کفشی خیس را

روی سیم های چراغ برق؛

که هی از بندهایش

اشک می چکد...!؟

درخت باران می خواهد چه کار!؟

 

پنجره باران می خواهد.

نگاه خسته باران می خواهد.

دلتنگی...

دلتنگی باران می خواهد.

 

"محسن حسینخانی"

 

از کتاب: کودکی ام را پس بدهید

نظرات 3 + ارسال نظر
ملیحه ترکمن زاده پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 03:00 ب.ظ http://hottippa.blogfa.com

راست می گوید!

خورشید خانوم دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 07:21 ب.ظ

عالیه .آقای حسینخانی کلا خوبه

تنها دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 01:16 ب.ظ

گر چه با یادش، همه شب، تا سحر گاهان نیلی فام،

بیدارم؛

گاهگاهی نیز،

وقتی چشم بر هم می گذارم،

خواب های روشنی دارم،

عین هشیاری !

آنچنان روشن که من در خواب،

دم به دم با خویش می گویم که :

بیداری ست ، بیداری ست، بیداری !

اینک، اما در سحر گاهی، چنین از روشنی سرشار،

پیش چشم این همه بیدار،

آیا خواب می بینم ؟

این منم، همراه او ؟

بازو به بازو،

مست مست از عشق، از امید ؟

روی راهی تار و پودش نور،

از این سوی دریا، رفته تا دروازه خورشید ؟

ای زمان، ای آسمان، ای کوه، ای دریا !

خواب یا بیدار،

جاودانی باد این رؤیای رنگینم !

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد