کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

تنها اندوه است که پایدار است

طلا رنگ می بازد

مرمر خاک می شود
فولاد زنگ می زند

نابودی با همه چیزی است در این جهان.
تنها اندوه است که پایدار است
تا زمانی که واژه باشکوه بماند.


"آنا آخماتووا"

 

از کتاب: خاطره ای در درونم است / ترجمه احمد پوری

نشر چشمه / چاپ پنجم / زمستان 1388

---------------------------------------------------


پی نوشت:

این کتاب پر هست از اشعار سیاه و آه و غم و لعن و نفرین! من نمی دونم چرا و چطور به چاپ پنجم رسیده! شاید خیلی ها مثل من اشتباهی این کتاب رو خریدن! :) و یا شاید برخی از خواندن اینگونه اشعار لذت می برند. که به هر حال شعر مقوله ایست سلیقه ای و نظر همگان محترم. بنظر من کل کتاب رو که ورق بزنی چند شعر متوسط درش پیدا می کنی (همین چند شعری که در وبلاگ درج شده) و دیگر هیچ.

نظرات 8 + ارسال نظر
دنیا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 07:38 ب.ظ

جلال محمد هاشمی جمعه 17 دی‌ماه سال 1395 ساعت 11:48 ق.ظ

سلام دوست عزیز
همانگونه که شما فرمودید این کتاب سرشار از غم و سیاهی است. اما این در صورتی صحیح است که شما اشعار زیادی از یک شاعر را به شکل مسلسل وار و پشت سر هم بخوانید . در اینصورت حجم جهانبینی شاعر به روحیه شما غلبه خواهد کرد و اگر سازگار با روحیه شما نباشد ؛ شما را آزرده خواهد نمود . اما چیزی که در خصوص این شاعر حایز اهمیت است زنانگی خاص (اروتیک)و منحصر بفردیست که در اشعارش جارییست همینطور انتخاب بسیار اگاهانه کلمات و واژه ها . واژه هایی که در محور عمودی و افقی شعر به خوبی همدیگر را جذب کرده اند و با همپوشانی کامل ،یک شعر معنا دار را رقم زده اند .در شعر بسیار زیبایی که شما مرحمت فرموده اید و ذکر کرده اید دقت فرمایید :
و سه چیز را دوست نداشت:
گریه کودکان

داشتن فرزند بدیهی ترین و مهمترین حق طبیعی یک زن در زندگی مشترک است و در اینجا شاعر چگونه سلبیت این حق را بیان میکند. گرچه این شعر قابلیت بحث بیشتری را دارد امادر این مجال نمیگنجد
اخمااتوا در جرگه شاعرانیست که سعی کردند با قلم زدن در آکمه ایسم از دشواری ها و پیچیدهگیهای سمبولیسم حاکم بر فضای آنزمانی روسه فاصله بگیرند ولی همچنان درونمایه های سمبولیسم را با خود حمل میکردند و نشانه های این مطلب در اثارشان هویداست .
اما در مورد ایشان نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که در انتخاب کلام و هدایت مسیر اصلی شعر بسیار تواناست .
توانایی آموزنده برای شاعران و خصوصا سپید سرایان .
مانا باشید

سلام جناب هاشمی
سپاس از حسن توجه شما و اطلاعات ارزنده ای که ارائه فرمودید.
موافقم که سیاه یا سپید در عین حال خانم آخماتووا و اشعارشان قابل احترام هستند.

فروغ چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:43 ق.ظ

دوست عزیز اینکه شما یه چیزیو نمیتونید درک کنید درست نیست تعمیمش بدید به همه. ایشون یکی از بزرگترین شاعران روسی هستن و شک نکنید که از تعداد بالای طرفدارانشون به چاپ پنجم رسیده و نه خرید کتاب اشتباهی!

من این کتاب رو نقد کردم و گفتم که نظر بنده این هست که نپسندیدم. تهش هم گفتم که شعر مقوله ای ست سلیقه ای. یعنی تاکید کردم که به سلیقه من خوش نیامده ...
فکر نکنم این اشکالی داشته باشه.
نقد مخرب و نادرست زمانی هست که ادم شخصیت یک شاعر رو تخریب کنه و یا اشعارش رو با قصد و غرض به باد انتقاد بگیره.

نرگس سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:38 ب.ظ

دوست عزیز انا آخماتووا نماینده یک نسل از شاعرانیت در روسیه که مدام سانسور میشدند ،خب شاعر هم نماینده جامعه است و تمام اون اندوه رو به تصویر کشیده.خیلی معقول و طبیعی هست

من نمیگم که چرا سیاه نوشته. کما اینکه شاعران وطنی هم در دهه های 30 ، 40 و 50 شمسی خیلی هاشون سیاه می نوشتند. از جمله فروغ، اخوان ثالث، نادر نادرپور و حتی سهراب در مجموعه شعر اولش و کلا سیاه نویسی مد بوده!
حرفم اینه که اشعارش در عین حال که سیاه و غم بار هستند حرفی برای گفتن ندارند و برام جالبه که ظاهرا طرفدار داشته و کتابشون به چاپ چندم رسیده!
در عین حال همانطور که قبلا هم ذکر کردم، هدف فقط انعکاس نظر و عقیده شخصی بود و لا غیر.

نازنین . ی یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 03:57 ب.ظ http://aramgah-92.blogfa.com

شعر = احساسات شاعر = سلیقه ی خواننده !

تنها دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 08:11 ب.ظ

سنگین بود
ولی بازم قشنگ بود

ل.م دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 02:17 ب.ظ

! چیزی بگو ..هر چه باشد.

چشم.
می نویسم برات

ل.م دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 12:45 ب.ظ

خاطره ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن را ندارم
توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه

در چشمانم خیره اگر شود کسی
آن را خواهد دید
و .. غمگین تر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوه زا را شنیده باشد.
( آنا آخماتوا )

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد