می دانم
عمری
ست کنارِ هم و
هرگز
به هم نمی رسیم
درست
مثل ریل هایی
که
رؤیاهای ما را
به سر منزلِ ممکن رسانده اند
نازنین!
هرگز
نخواه که روزی به هم برسیم
همچون
واگن های بی قرارِ هر قطاری
واژگون
خواهیم شد
آن
وقت همه می فهمند
ما
حامل چند گفت و گوی عاشقانه
چند
نامه ی ناخوانده و
چند
بوسه ی بی ریا بوده ایم.
"شیرکو بی کس"
کاش این خطهای موازی نبودند....
کاش نبودن!
قبول که ما دو خط موازی
هیچگاه به همدیگر نمی رسیم
فقط
کمی فاصله را کمتر کن
می خواهم بهتر ببینمت
کاش این خط های موازی اصلا نبودن.
یعنی بنظرم اصلا نباشه بهتر از اینه که باشه اما رو خط موازی!
آی غمگین زن آبی پوش
با گل یقه ای صورتی
نگاه کن...
اینجا
در انزوای این درخت آلوی بی ثمر
من و اندوهی ارغوانی
تنها...نشسته ایم.
(شرکو بی کس)