بابا لنگ دراز عزیزم!
تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم.
وقتی می فهمی و می دانی ام، چیزی درون دلم فرو می ریزد.
چیزی شبیه غرور.
بابا لنگ دراز عزیزم!
لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم.
بعد از تو هیچ کس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند.
نمی گذارم ...
نمی خواهم ...
بابا لنگ دراز ِ من!
همین که هستی دوستت دارم
حتی سایه ات را که هرگز به آن نمی رسم .
"جین وبستر"
(برگرفته از رمان بابا لنگ دراز)
-------------------------------------------
دفتر عشق:
چشمانت
را دیگر ندارم
تو رفته ای
کاش خاطره ی
نگاهت را هم
با خود می
بردی…
"ناشناس"
این از کتاب بابالنگ دراز نیست!
نیست!!؟؟